دایره المعارف دفاع مقدس - موسوعة الحرب العراقیة الایرانیة - Encyclopedia of Iran Iraq war

سه شنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

دانشنامه جنگ ایران و عراق


فهرست مطالب:

1.    پیش از جنگ: زمينه سازي تهاجم (22/11/1357 ـ 30/6/1359)

2.    سال اول جنگ: هجوم سراسري(30/6/1359ـ 30/6/1360)

3.    سال دوم جنگ: آزادسازي مناطق اشغالي(30/6/1360ـ 30/6/1361)

4.    سال سوم جنگ: تعقيب متجاوز(30/6/1361ـ 30/6/1362)

5.    سال چهارم جنگ: تحول غير آشكار در جنگ(30/6/1362ـ 30/6/1363)

6.    سال پنجم جنگ: آغاز اقدامات سياسي(30/6/1363ـ 30/6/1364)

7.    سال ششم جنگ: تغيير توازن به سود ايران(30/6/1364ـ 30/6/1365)

8.    سال هفتم جنگ: سال سرنوشت(30/6/1365ـ 30/6/1366)

9.    سال هشتم جنگ: پايان جنگ(30/6/1366ـ 30/6/1367)

10.  پس از جنگ: ارزیابی جنگ(30/6/1367ـ 18/9/1371)

11- روزشمار جنگ ایران و عراق

12- عملیات‌های جنگ ایران و عراق

13- چه کسی جنگ را آغاز کرد؟ آغازگر جنگ، ایران یا عراق؟

14-چه کسی جنگ را ادامه داد؟ ادامه دهنده جنگ، ایران یا عراق؟

15-چه کسی جنگ را پایان داد؟ خاتمه دهنده جنگ، ایران یا عراق؟

16- منابع دانشنامه جنگ ایران و عراق



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: دانشنامه جنگ ایران و عراق


دوشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

پیش از جنگ (22/11/1357 ـ 30/6/1359)

بخش اول: پیش از جنگ (22/11/1357 ـ 30/6/1359)

زمينه‌سازي هجوم

با پيروزي انقلاب اسلامي، اختلافات ايران و عراق شدت گرفت. بحراني كه در گذشته توسط دو ابرقدرت وقت مهار مي‌شد، به بحراني تبديل شد كه يك طرف آن كشور انقلابي ايران و طرف ديگر دو قطب جهاني قرار گرفته بودند. به عبارت ديگر، انگيزه آغازگران جنگ عليه ايران، تركيبي از دو انگيزه منطقه‌اي و جهاني بود. دنياي تقسيم شده به بلوك‏هاي شرق و غرب و منطق حاكم بر روابط و مناسبات نظام دوقطبي، هرگونه انقلابي با ماهيت ديني و اسلامي را خلاف منافع خود ارزيابي مي‌كرد. در نتيجه، اجازه تولد قطب مستقلي را - كه نطفه آن با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران بسته شده بود - نمي‌داد. از سوي ديگر، اسرائيل و كشورهاي مرتجع عرب به دليل عدم مشروعيت مردمي، از پيروزي انقلاب اسلامي احساس نگراني كرده و از تأثير آن در مسلمانان منطقه هراسان بودند.

در اين ميان، رژيم عراق ضمن نگراني از تأثير انقلاب اسلامي در ميان مردم خود، فرصت را براي فشار به رژيم تازه تولد يافته انقلابي به منظور كسب امتياز مغتنم شمرد تا به اين وسيله ضمن برطرف كردن نقاط ضعف ژئوپلتيك كشورش (با تصرف ارتفاعات مرزي در غرب كشور به منظور امنيت بغداد و نيز با اشغال بخشي از سواحل شمالي ايران در خليج‌فارس)، با گرايش به بلوك غرب، بتواند حمايت اين بلوك را براي پر كردن خلأ ناشي از سقوط شاه به دست آورد و نقش ژاندارم منطقه خليج فارس را به عهده گيرد. بر همين اساس، از نخستين روز پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ضمن حمايت از گروه‌هاي ضدانقلاب خصوصا در استان‌هاي همجوار تحركات مرزي عراق آغاز شد.

اين تحركات، اگرچه در سال 1358 ضعيف بود؛ ليكن با آغاز سال 1359 با بروز حوادث مهمي چون قطع رابطه آمريكا با ايران، حمله ناموفق آمريكا در طبس، روي كار آمدن صدام حسين در عراق، و نيز دستگيري و اعدام آيت‌الله محمدباقر صدر شدت يافت. البته تجاوزات مرزي عراق در شش ماهه اول سال 1359 روند يكساني نداشت، بلكه از زمان قطع رابطه امريكا با ايران تا آستانه كودتاي‌نوژه روبه شدت گذاشت؛ در تيرماه 59، با فرارسيدن زمان اجراي‌كودتا و در هماهنگي با كودتاچيان، از شدت اقدامات مرزي عراق كاسته‌ شد اما پس از كشف كودتا مجدداً در مردادماه اين تحركات روند صعودي يافت. تجاوزات عراق در شهريور ماه فوق‌العاده تشديدشد و طي سه‌دهه اول،دوم‌ و سوم شهريورماه روند تصاعدي به‌خود گرفت. بدين گونه كه در شهريور 1359 جنگ سرد عراق عليه ايران به جنگ گرم تبديل شد و در 16/6/1359 منطقه خان ليلي به تصرف ارتش عراق درآمد. چند روز بعد، منطقه ميمك و پس از آن، پاسگاه‌هاي رشيديه، چيلات، بيات و نيز ارتفاع گيسكه به اشغال ارتش عراق درآمد.

به موازات عمليات منظم ارتش عراق در سرتاسر نقاط مرزي، دشمن به اقدامات ديگري از جمله توزيع سلاح بين عشاير خوزستان و عناصر ضدانقلاب در سراسر مرز دست زد. اين اقدام تا حدي گسترده بود كه در برخي شهرهاي مرزي، از جمله در مناطق كردنشين، خريد و فروش سلاح كاري عادي شده بود و بعضاً بازار گرمي داشت. همچنين، عمليات‌هاي نامنظم كه عموماً با حمايت عراق و گاهي به دست نيروهاي عراقي انجام مي‌شد، وضعيت استان‌هاي مرزي را ناآرام كرده بود و تلفات فراواني را از مردم و نيروهاي نظامي و انتظامي مي‌گرفت. مين‌گذاري در جاده‌ها، بمب‌گذاري در معابر عمومي و مراكز اقتصادي، كمين به ستون‌هاي نظامي و خودروهاي عمومي و شبيخون به مراكز مختلف، از جمله اين اقدامات بود.

وضعیت پیش از جنگ
روزشمار پیش از جنگ
-وضعیت نظامی:وضعیت نظامی  ایران،وضعیت نظامی عراق، اقدامات نظامی پیش از جنگ عراق
-وضعیت سیاسی: وضعیت سیاسی ایران وضعیت سیاسی عراق، وضعیت منطقه‌اي بین المللی،  سیاست خارجی ایران، کابینه دولت موقت مهدی بازرگان، کابینه دولت شورای انقلاب، نمایندگان دور اول مجلس شورای اسلامی
-وضعیت حقوقی: لغو قراداد 1975 الجزایر
-وضعیت اقتصادی:وضعیت اقتصادی ایران و عراق



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: بخش اول, پیش از جنگ


یکشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

سال اول جنگ: (31/6/1359 ـ 31/6/1360)

بخش دوم: سال اول جنگ: (31/6/1359 ـ 31/6/1360)

هجوم سراسري

جنگ رسمي و همه جانبه با تهاجم گسترده نيروي هوايي ارتش عراق در 31/6/1359 آغاز شد و سپس نيروي زميني ارتش عراق از شمال قصرشيرين تا خرمشهر تجاوز سراسري خود را آغاز كرد.

استعداد ارتش عراق

سازمان نيروي زميني:
- سپاه يكم: شامل 2 لشكر 11 و 7 پياده؛
- سپاه دوم: شامل 5 لشكر 2 و 4 و 8 پياده و 6 و 12 زرهي؛
- سپاه سوم: شامل 5 لشكر 3، 9 و 10 زرهي و 1 و 5 مكانيزه؛
- تيپ‌هاي مستقل (15 تيپ): شامل، 10 تيپ پياده، 1 تيپ زرهي، 1 تيپ مكانيزه و 3 تيپ نيروي مخصوص.

تجهيزات نيروي زميني؛
- 3530 تانك و  نفربر، 900 قبضه توپ صحرايي.

سازمان نيروي هوايي:
- 9 پايگاه هوايي، 16 اسكادران، 300 فروند هواپيما، 80 فروند هلي‌كوپتر، 900 قبضه توپ ضدهوايي و چند تيپ موشكي زمين به هوا.

سازمان نيروي دريايي:
- 2 پايگاه دريايي بصره و ام‌القصر، 2 ناو تيپ دريايي و يگان‌هاي پياده ساحلي.

نيروي انساني:
- نيروي انساني ارتش عراق 232000 تن شامل 202000 پرسنل زميني، 25000 پرسنل هوايي و پدافند هوايي و 5000 پرسنل دريايي.

آغاز هجوم
تهاجم هوايي
عراق هجوم سراسري خود را در ساعت 14 روز 31/6/1359 با حملات هوايي آغاز كرد و ظرف چند ساعت 19 نقطه مهم، از جمله فرودگاه‌هاي كشور را مورد هدف قرار داد.

تهاجم زميني
نيروي زميني ارتش عراق از سه جبهه به خاك ايران تهاجم كرد:

جبهه جنوبي
- دو لشكر 3 زرهي و 11 پياده به اضافه 2 تيپ نيروي مخصوص از محور شلمچه براي تصرف خرمشهر و آبادان.
- لشكر 5 مكانيزه از محور كوشك با هدف هجوم به اهواز.
- لشكر 9 زرهي از محور چزابه با هدف تصرف بستان و سوسنگرد و پيشروي به سمت اهواز.
- لشكرهاي 1 مكانيزه و 10 زرهي به ترتيب از محور فكه و محور عين‌خوش به سمت شوش، دزفول و دهلران.

جبهه مياني
- لشكر 2 پياده كوهستاني براي تصرف مهران.
- لشكر 12 زرهي براي تصرف سومار و نفت شهر.
- لشكرهاي 4 و 8 پياده كوهستاني و لشكر 6 زرهي براي تصرف قصرشيرين، سرپل ذهاب و گيلان غرب.

جبهه شمالي
- لشكر 7 پياده براي تصرف نوسود و ارتفاعات مرزي مريوان.
عراق توان قابل توجهي را براي تأمين اهدافش در خوزستان به كار گرفت. در روز اول جنگ 100% توان مكانيزه و 40% توان زرهي‌اش را در خوزستان به كار برد و پس از توقف در جبهه مياني، توان زرهي خود در جبهه جنوبي را به دو برابر افزايش داد و 80% از قدرت زرهي‌اش را در خوزستان متمركز كرد. ضمن آنكه يك لشكر پياده را براي كمك تيپ‌هاي نيروي مخصوص راهي جنوب كرد.

مقاومت

جنگ در حالي آغاز شد كه هنوز بيش از 19 ماه از آغاز انقلاب اسلامي نگذشته بود، نظام جمهوري اسلامي تثبيت نشده بود و در گوشه و كنار كشور حوادث مختلفي رخ مي‌داد. سپاه پاسداران و كميته انقلاب اسلامي به همراه نيروهاي مردمي مأموريت تأمين امنيت در داخل كشور را به عهده داشتند و ارتش همچنان تا انطباق با وضعيت جديد و انقلابي فاصله بسيار داشت.

در همين حال بحران مناطق كردنشين تمام توان آزاد سپاه و نيز درصدي از توان موجود ارتش را درگير كرده بود. تحليل فرماندهان نظامي مبني بر عدم احتمال هجوم سراسري ارتش عراق، موجب بي‌توجهي به پدافند جبهه مياني و جبهه جنوبي شده بود. لذا هنگام هجوم سراسري عراق، نيروي خودي به‌طور كامل غافل‌گير شد. به عبارت ديگر، درك نيروهاي انقلابي از ماهيت دشمن و قريب‌الوقوع دانستن حمله سراسري عراق، تا زمان اشغال منطقه خان ليلي، هرگز مورد تأييد فرماندهان عالي نظامي كشور قرار نگرفت و از آن تاريخ به بعد نيز بسيج تجهيزات و يگان‌ها به كندي انجام شد. طوري كه اولين يگان‌هاي كمكي، 2گردان از لشكر 21 حمزه بود كه چند روز پس از آغاز جنگ به منطقه عملياتي رسيد و بقيه يگان‌ها نيز پس از آنكه پيشروي دشمن متوقف شده بود، وارد منطقه عملياتي شدند. به عبارت ديگر در بُعد استراتژي، به علت عدم تشخيص تلاش اصلي دشمن و در بُعد تاكتيك با تدبير "دادن زمين به منظور گرفتن زمان"، زمين‌هاي ارزشمندي از دست رفت.

در هر دو جبهه جنوبي و مياني اوضاع به شدت نامناسب بود. نيروي اندكي در برابر 10 لشكر عراق آرايش داشتند. تنها چيزي كه مي‌توانست توازن را به نفع خودي برگرداند، استفاده از توان و روحيه انقلابي بود، يعني همان چيزي كه دشمن روي آن حسابي بازنكرده بود و از قضا فرماندهان عالي نظامي نيز به علت نوع انديشه خود، كارايي نيروي انقلابي را نشناخته و به آن ميدان نمي‌دادند. در عين حال اين نيرو به دليل ويژگي خود، در همان روزهاي اول جنگ متناسب با وضعيت جديد ظهور كرد و در گلوگاه‌ها در برابر ارتش عراق ايستاد و در نقاطي چون خسروي، باباهادي، فكه، گيلان‌غرب، شمال اهواز، سوسنگرد، آبادان و از همه مهمتر خرمشهر حماسه آفريد، و با مقاومت جانانه خود مسير جنگ را تغيير داد.

به اين ترتيب ديري نپاييد كه با تشكيل هسته‌هاي مقاومت، متشكل از مردم و نيروهاي مسلح انقلابي اعم از سپاه و عناصري از ارتش، حركت ماشين جنگي عراق سد شد. ارتش دشمن براي تصرف سرزمين‌هاي گسترده‌اي چون غرب شوش و دزفول، شمال خرمشهر و جنوب اهواز، همچنين كوهستان‌هاي جبهه‌هاي مياني با مشكل چنداني مواجه نگرديد، اما در تصرف شهرها با مقاومت جدي مواجه شد و نتوانست اهداف خود را كامل كند.

گيلان‌غرب در ششم مهر 1359 شاهد مقابله شيرمردان هوانيروز ارتش به فرماندهي شهيد شيرودي، در تكميل قيام مردم در برابر دشمن بود. رأس ستون دشمن را مردم و سپاه متلاشي كردند و عقبه آن را هوانيروز منهدم كرد و بدين ترتيب دشمن از شهر بيرون رانده شد.

اهواز در آستانه سقوط قرار گرفته‌بود. دشمن در 8/7/1359 به چندكيلومتري اهواز رسيده بود كه با هشدار امام و شبيخون پاسداران اهواز به فرماندهي شهيد "غيوراصلي" قواي دشمن منهدم شد و اهواز از خطر سقوط نجات‌يافت.

سوسنگرد در روز هفتم جنگ سقوط كرد. دشمن با استفاده از عدم حضور نيروهاي خودي، در ششم مهر 1359 وارد سوسنگرد شد و پس از اشغال، نگهداري آن را به عناصر خلق عرب واگذار كرد، اما 4 روز بعد شهر به دست پاسداران آزاد شد. در تاريخ 24 آبان 1359 ارتش عراق مجدداً سوسنگرد را از سه طرف محاصره كرد و از جنوب و غرب داخل شهر نفوذ كرد ليكن به دليل مقاومت عده‌اي از نيروهاي ارتش، سپاه و ژاندارمري، نتوانست شهر را اشغال كند. در عين حال دشمن 48 ساعت كوشيد تا محاصره شهر را كامل و آن را تصرف كند. مقاومت 48 ساعته مدافعان سوسنگرد با حمله‌اي كه نيروهاي خارج از شهر طرح‌ريزي و اجرا كردند، به نتيجه رسيد، محاصره شكسته شد و دشمن مجبور به عقب‌نشيني گرديد.

در خرمشهر حماسه بزرگي آفريده شد. دشمن كه از شلمچه تا پل‌نو را ظرف 4 روز طي كرده بود، نتوانست از پل‌نو تا پل خرمشهر - آبادان را در كمتر از 31 روز طي كند و با تلفات فراوان به اين پل دست يافت. بدين‌ترتيب مقاومت 35روزه نيروهاي مردمي تا چهارم آبان 1359 در دروازه ها و كوچه‌هاي خرمشهر چندين يگان دشمن را منهدم كرد. در اين مدت مناطقي چون پاسگاه دوربند، پل‌نو، پليس‌راه، صد دستگاه، ساختمان‌هاي پيش‌ساخته، كوي طالقاني، كشتارگاه، ميدان راه‌آهن، گمرك و بندر، خيابان چهل‌متري و فرمانداري نقاط مقاومت شناخته مي‌شد و مسجدجامع شهر مركز فرماندهي و سمبل مقاومت بود.

آبادان هيچ‌گاه به دست دشمن نيفتاد. دشمن تا آستانه شهر نفوذ كرده بود. چيزي نمانده بود كه محاصره كامل شود و شهر سقوط كند. ليكن حضور ناگهاني نيروهاي مسلح انقلابي، دشمن را در جنوب بهمن‌شير تارومار كرد و آنها را به شمال اين رودخانه راند تا محاصره 330 درجه‌اي آبادان به 270 درجه كاهش يابد.

با انسجام، گسترش و قوت روزافزون مقاومت‌هاي مردمي و نيروهاي مسلح انقلابي كه با كندي حركت دشمن و بروز ضعف‌هاي ارتش عراق و تضعيف روحيه سربازان عراقي همزمان بود، نيروهاي مدافع جمهوري اسلامي به تدريج با كسب توانايي اجراي عمليات‌هاي ايذايي، شبيخون و محدود، توانستند دشمن را متوقف و آرامش او را سلب كنند. به اين ترتيب ارتش عراق قبل از دستيابي كامل به اهداف خود، مجبور به توقف شد و مقاومت نیروهای ایران كه روزبه‌روز از قدرت بيشتري برخوردار مي‌شد، پدافند ناقصي را به دشمن تحميل كرد.

كسب اعتماد به نفس

هجوم عراق به كشور انقلابي و اسلامي ايران با اين فرض طرح‌ريزي شده بود كه ارتش نظام جديد، فاقد توان لازم است. اگرچه اين فرض صحت داشت، ليكن دشمن بدون شناخت صحيح از انقلاب اسلامي، انرژي متراكم و استعداد عظيم آن را براي حل مشكلات و بحران‌هاي گوناگون از جمله وضعيت جنگي، باور نداشت. اين در حالي بود كه عناصر انقلابي نيز از توان نهفته خود تصوير روشني نداشتند. به همين جهت روزهاي اول جنگ با ابتكار دشمن و انفعال خودي آغاز شد. اما استعدادهاي نهفته در انقلاب به تدريج بروز كرد و نيروي مسلح جديدي را متولد ساخت كه نه تنها خلأ ناشي از فروپاشي ارتش شاهنشاهي را پوشش مي‌داد، بلكه عامل تعيين‌كننده‌اي در سرنوشت جنگ گرديد. اين استعداد شكل‌گيري سيستم نظامي منبعث از انقلاب - كه به مرور در سپاه پاسداران متجلي مي‌شد - هرچند كه از همان روزهاي اول جنگ بروز يافت، ليكن تا رسيدن به مرحله بلوغ كامل، زمان قابل توجهي بر آن گذشت. در ابتدا، سازمان نظامي جديد نه‌تنها براي دشمن ناشناخته بود و نيروهاي انقلابي نيز پيش‌بيني روشني از آينده آن نداشتند، بلكه برخي عوامل داخلي نيز به علت باورهاي غيرانقلابي و بعضاً ضدانقلابي، از تسريع در روند شكل‌گيري سازمان جديد جلوگيري مي‌كردند.

در آغاز جنگ اشخاصي در رأس امور نظامي قرار داشتند كه اولاً فاقد بينش انقلابي بودند. ثانياً به دليل كوچك انگاشتن ارتش عراق، نابرابري مقدورات خود در برابر دشمن را باور نداشتند. ثالثاً شيوه‌‌هاي پدافندي طراحي شده در رژيم گذشته را براي مقابله با ارتش عراق كافي مي‌انگاشتند. آنها با همين بينش سه عمليات بزرگ را طرح‌ريزي كردند؛ ليكن هر سه عمليات به شكست انجاميد. متأسفانه اين شكست‌ها هيچ تأثير مثبتي بر بينش آنان نگذاشت. فرماندهي كل قوا (بني‌صدر) كه راه حل نظامي را مسدود شده مي‌ديد، به فعاليت‌هاي سياسي روي آورد. وي كه تنها عامل آغاز جنگ را، احساس خطر غرب از انقلاب اسلامي و رهبري امام خميني تصور مي‌كرد، در صدد برآمد رهبري امام را تضعيف كند و با كودتاي خزنده عليه خط امام، اوضاع را در داخل كشور به دست گيرد تا زمينه را براي سازش با غرب فراهم كرده و با زد و بندهاي پشت پرده، براي پايان دادن به جنگ راهي بيايد. به موازات بحراني شدن اوضاع داخلي ايران، مواضع سياسي عراق نيز تغيير مي‌كرد؛ به طوري كه شعار مذاكره براي پايان جنگ را كنار گذاشت و آشكارا خواستار تجزيه ايران شد. در حالي كه بني‌صدر با حادثه 14 اسفند حركت جديدي را آغاز كرده بود و مي‌رفت با دامن زدن به بحران داخلي، اوضاع را به نفع جناح خود سوق دهد، تلاش امام در خنثي كردن توطئه‌هاي او و ايجاد جو آرامش تأثير زيادي داشت. بني‌صدر و حاميانش گمان نمي‌كردند، ابتكار عمل در دست امام باشد. در اين موقعيت و در حالي كه چنين القا مي‌شد كه حذف بني‌صدر از فرماندهي كل قوا ميسر نيست و ارتش از بني‌صدر حمايت خواهد كرد، امام خميني بني‌صدر را از فرماندهي كل قوا عزل كرد و اين امر موقتاً به تيمسار (شهيد) فلاحي سپرده شد. ارتش نيز به رغم همه القائات سوء، پايبندي خود را به امام و نظام نشان داد. در عين حال، دشمن همچنان در فضاي ذهني خود سير مي‌كرد و به تحولات بعدي دل بسته بود. حوادثي كه بعد از رأي مجلس شوراي اسلامي به عدم كفايت بني‌صدر و بركناري وي از رياست جمهوري به وقوع پيوست، همچون حركت مسلحانه سازمان مجاهدین خلق در نخستين روز بركناري بني‌صدر در 30/3/1360، حادثه هفتم تير كه طي آن 72 نفر از مسئولان نظام و نمايندگان مجلس به شهادت رسيدند، ترورهاي پي‌درپي مسئولان و قشر وسيعي از مردم و انفجار مقر نخست‌وزيري كه به شهادت رئيس‌جمهور (رجايي) و نخست‌وزير (باهنر) در 8/6/1360 منجر گرديد، عراق را به تغيير و تحول احتمالي در ايران و پيروزي جناح متحد (بني‌صدر و  سازمان مجاهدین خلق) اميدوار مي‌كرد.

اين اميد كاذب مانع از آن شد كه عراق استحكام نظام اسلامي و قدرت رهبري امام در موقعيت‌هاي بحراني را درك كند، لذا به رغم موفقيت امام در كنترل بحران و جلوگيري از فرعي شدن مسئله جنگ و نيز تولد نيروي جديد كه همزمان با عزل بني‌صدر، بلوغ خود را در عمليات "فرمانده كل قوا" به نمايش گذاشته بود، دشمن همچنان غافل بود و زمينه‌هاي اساسي در جنگ را درك نمي‌كرد. از سوي ديگر، نيرويي كه از دل انقلاب برخاسته بود و در عين حال هنوز به خودباوري نظامي نرسيده بود به تدريج درمي‌يافت كه گره جنگ تنها به دست نيروهاي انقلابي باز مي‌شود. به همين منظور، در حالي كه در شهرهاي بزرگ روزهاي بحراني و سختي سپري مي‌شد، فرماندهان عملياتي سپاه همچون شهيد حسن باقري، براي پايه‌ريزي استراتژي جديد، با تفكر و موشكافي، تجارب به‌دست آمده در صحنه عمل را مرور مي‌كردند.

وضعیت سال اول جنگ
روزشمار سال اول جنگ
-وضعیت نظامی: وضعیت نظامی ایران، وضعیت نظامی عراق،  اشغال شهرعای مرزی عملیات های پل کرخه ، شمال آبادان ، نصر ، توکل
-وضعیت سیاسی: وضعیت سیاسی ایران، وضعیت سیاسی عراق، وضعیت منطقه‌اي بین المللی، سیاست خارجی ایران، کابینه اول (رجایی)، کابینه دوم (باهنر)، کابینه دولت موقت دوم (مهدوی کنی)
-وضعیت حقوقی:صدور قطعنامه ۴۷۹ سازمان ملل،
-وضعیت اقتصادی: وضعیت اقتصادی ایران و عراق



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: بخش دوم, سال اول جنگ


شنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

سال دوم جنگ (31/6/1360 ـ 31/6/1361)

بخش سوم: سال دوم جنگ (31/6/1360 ـ 31/6/1361)

آزادسازي مناطق اشغالي

نيروهاي مسلح انقلابي متشكل از نيرو‌هاي مردمي، سپاه و عناصر انقلابي ارتش كه با حضور در ميدان‌هاي درگيري و مقاومت و كسب پيروزي‌هاي متعدد همچون شكستن محاصره اهواز، آزادسازي سوسنگرد و بيرون راندن ارتش عراق از گيلان‌غرب و آبادان رشد كرده و انديشه نوين نظامي را در نبرد ارتفاعات بازي‌دراز، تپه‌هاي الله‌اكبر و جنوب دارخوين به اجرا درآورده بودند، چهار ماه پس از رفع مهم‌ترين مانع داخلي (عزل بني‌صدر از فرماندهي كل قوا) به مرحله بلوغ رسيدند. طوري كه ظرف كمتر از يك‌سال،در چهار عمليات بزرگ ثامن‌الائمه، طريق‌القدس، فتح‌المبين و بيت‌المقدس، 57% از سرزمين‌هايي كه در ماه‌هاي اول جنگ به اشغال دشمن درآمده بود، با قوه قهريه نيروهاي انقلابي آزاد شد. مضافاً اينكه رعب ناشي از قدرت‌نمايي نیروهای ایران، دشمن را وادار كرد تا بخش ديگري از مناطق اشغالي را تخليه كند.

به اين ترتيب، در پايان چهار عمليات بزرگ از مجموع 13600 كيلومترمربع كه در آغاز سال دوم جنگ تحت اشغال دشمن باقي مانده بود، 8600 كيلومترمربع آزاد، 2500 كيلومترمربع تخليه گرديد و 2500 كيلومترمربع ديگر - كه عمدتاً شامل ارتفاعات و مناطق مهم مرزي و نيز شهرهاي مهران و نفت‌شهر بود - همچنان در اشغال دشمن باقي ماند.
در اين دوره كه با عمليات ثامن‌الائمه(ع) شروع گرديد، تحول فوق‌العاده‌اي در جنگ ايجاد گرديد. استراتژي جديدي تبيين شد و امكان اقدام مشترك سپاه و ارتش ميسر گرديد. در استراتژي جديد براي هر يك از دو سازمان مذكور، جايگاه متناسب با كارايي، امكانات و توانشان تعريف شد و با موفقيت به اجرا درآمد. همچنين، گسترش سازمان رزم نيروهاي سپاه پاسداران و تكامل آنها از رده گردان تا رده لشكر در اين دوره ميسر شد.
نيروهاي سپاه كه طي 19 ماه قبل از آغاز جنگ تنها جنگ نامنظم را تجربه كرده بودند، نيروهاي سبك‌بالي بودند كه تنها به ادوات سبك مجهز مي‌شدند. با شروع جنگ گردان‌هاي مستقل منظم تشكيل شد و سپس با گردان‌هاي ديگر تركيب شده و تيپ‌هاي مستقل را تشكيل دادند. بعد از چندي، با افزايش استعداد تيپ‌ها، لشكرها تشكيل شدند.

در كنار گسترش سازمان، با غنايم به‌دست آمده از دشمن، رسته‌هاي توپخانه و زرهي ايجاد شد. در اين دوره سپاه يگان زرهي خود را با تنها تانكي كه در عمليات فرماندهي كل قوا به غنيمت گرفت، تأسيس كرد و اين يگان با تنها تانك خود در عمليات ثامن‌الائمه(ع) شركت كرد. اين روند به سرعت پيش رفت، تا اينكه در عمليات فتح‌المبين، تيپ‌هاي اصلي سپاه همچون تيپ8 نجف‌اشرف، تيپ14 امام‌حسين(ع) و تيپ 25 كربلا هر كدام يك گردان زرهي در اختيار داشتند.

گسترش سازمان سپاه از زاويه ديگري نيز قابل توجه است. تمايل نيروهاي مردمي به حضور در جنگ ايجاب مي‌كرد تا سازمان مناسبي، جذب و به كارگيري آنان را عهده‌دار شود. مسلماً بافت فرهنگي اين سازمان بايد با نيروهاي مردمي متناسب باشد. لذا سپاه كه برخاسته از انقلاب و بطن مردم بود، مركز جذب نيروهاي مردمي شد. با روي آوردن مردم به سوي جبهه‌ها و سازمان‌دهي آنان توسط سپاه، سازمان رزم سپاه رو به گسترش گذاشت. با توسعه سازمان سپاه، امكان به‌كارگيري گسترده نيروهاي انقلاب فراهم شد و متناسب با گسترش سازمان، آهنگ رشد نيروهاي سپاه رو به فزوني نهاد و از عمليات ثامن‌الائمه(ع) تا عمليات بيت‌المقدس از 5 هزار به 60 هزار نفر صعود كرد. طوري كه در عمليات ثامن‌الائمه 16 گردان، در عمليات طريق‌القدس 23 گردان، در عمليات فتح‌المبين 100 گردان و در عمليات بيت‌المقدس 112 گردان پاسدار و بسيجي وارد صحنه درگيري شدند.

پيروزي نیروهای ایران در صحنه‌هاي نبرد، نه تنها در داخل نتايج مهم و بازتاب وسيعي داشت و نيز نه تنها جبهه عراق را به‌ شدت متأثر كرد، بلكه در منطقه خاورميانه نيز تأثيرات مهمي بر جاي گذاشت. غرب كه همواره مي‌كوشيد اسرائيل را به عنوان قدرت بلامنازع خاورميانه معرفي نمايد، با پيروزي پياپي نیروهای ایران، در مورد ادامه امنيت اسرائيل نگران شد. به عبارت ديگر، كسب برتري در جنگ نه تنها توازن قدرت را به نفع خودي تغيير داد، بلكه قدرت اسرائيل را تضعيف كرد. لذا اسرائيل براي جبران، هجوم به لبنان را طراحي كرد و پس از فتح خرمشهر، آن كشور را مورد حمله زميني قرار داد تا با نمايش قدرت ارتش خود، بازتاب پيروزي نیروهای ایران را كمرنگ نمايد و يكي از نقاط انقلاب‌خيز خاورميانه را كه تصور مي‌رفت از ايران الگوپذير باشد، سركوب كند. در پي اين حادثه، بخشي از نيروهاي سپاه به فرماندهي احمد متوسليان به سـوريه اعزام شدند تا در صـورت نيـاز آمـاده مقابلـه با ارتــش اسرائيل شوند، ليكن با هدايت امام و تأكيد بر اين مسئله كه "راه قدس از كربلا مي‌گذرد"، تنبيه متجاوز همچنان در رأس مسائل قرار گرفت و به جز اندكي از پاسداران، بقيه براي اجراي عمليات رمضان به ايران بازگشتند. در عين حال حضور سپاه در آن منطقه سبب راه‌اندازي تشكيلات نظامي حزب‌الله لبنان شد كه نتايج آن بعداً آشكار گرديد.

پشتيباني دشمن در داخل

حركت مسلحانه سازمان مجاهدین خلق كه از سه ماهه آخر سال اول جنگ آغاز شده بود و شهادت و ترور بسياري از مسئولان و مردم عادي و بي‌دفاع را در پي داشت، در سال دوم جنگ با تحركات وسيع سازمان مجاهدین خلق در 5/7/1360 آغاز شد. هواپيماي فرماندهان عمليات ثامن‌الائمه(ع) ساقط شد و رئيس حزب جمهوري اسلامي خراسان - هاشمي نژاد - نيز به شهادت رسيد. سپس، چهار شخصيت بزرگ روحاني (مدني، دستغيب، صدوقي و اشرفي اصفهاني) شهيد شدند.

در اين دوران، جو داخل كشور همچنان ناامن بود. سپاه پاسداران ضمن حضور موفق در صحنه‌هاي جنگ، ماموريت مقابله با منافقين و بازگرداندن امنيت به شهرها را نيز به عهده داشت. در اجراي اين مأموريت تشكيلات سازمان مجاهدین خلق شناسايي و تعداد زيادي از آنها دستگير شدند.

در بهمن 1360 طي يك اقدام بسيار مهم، نيروهاي سپاه، مركزيت سازمان مجاهدین خلق - كه پس از فرار مسعود رجوي به فرانسه، به موسي خياباني (فرد دوم سازمان) و اشرف ربيعي (همسر رجوي) واگذار شده بود - را منهدم كردند.

بعد از موسي خياباني، تقي زركش ماموريت تشكيلات داخل كشور سازمان مجاهدین خلق را به عهده گرفت. در فروردين 1361 نيز، در اقدامي مشابه، خانه تيمي مركزيت جديد شناسايي شد و طي عملياتي منهدم گرديد. بعد از اين حادثه، سازمان مجاهدین خلق كه از امنيت لازم برخوردار نبود، تشكيلات خود را به خارج از كشور منتقل كرد و تنها تيم‌هاي عملياتي خود را در كشور باقي گذاشت كه آنان نيز كاري از پيش نبردند و به مرور منهدم و يا متواري گشتند.

مسئله مهم ديگري كه در سال دوم به وقوع پيوست حادثه آمل بود. يك گروه مائوئيستي موسوم به "اتحاديه كمونيست‌ها" به تصور آنكه پايگاه مردمي دارد، در بهمن 1360 در آمل، خود را "سربداران" خواند و با تعدادي كادر متوهم، يك درگيري مسلحانه در شهر آمل به راه انداخت. اين اقدام به وسيله سپاه و حمايت مردم به سرعت سركوب شد.

وضعیت سال دوم جنگ
روزشمار سال دوم جنگ

-وضعیت نظامی: وضعیت نظامی ایران، وضعیت نظامی عراق، عملیات های ثامن الائمه ، طریق القدس ، فتح المبین ، بیت المقدس ،
-وضعیت سیاسی: وضعیت سیاسی ایران، وضعیت سیاسی عراق،وضعیت منطقه‌اي بین المللی، سیاست خارجی ایران، کابینه سوم(میرحسین موسوی)
-وضعیت حقوقی: صدور قطعنامه ۵۱۴ سازمان ملل
-وضعیت اقتصادی: وضعیت اقتصادی ایران و عراق



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: بخش سوم, سال دوم جنگ


جمعه یازدهم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

سال سوم جنگ (31/6/1361 ـ 31/6/1362)

بخش چهارم: سال سوم جنگ (31/6/1361 ـ 31/6/1362)

تعقيب متجاوز

هرچند تا پايان دوره آزادسازي 85% از مناطق تحت اشغال دشمن آزاد شده بود، ليكن نزديك به نيمي از مرز مشترك همچون ارتفاعات مهم مرزي قصرشيرين تا چزابه و نيز طلائيه، كوشك و شلمچه و دو شهر مهران و نفت‌شهر همچنان در اشغال دشمن قرار داشت ضمن اينكه قصرشيرين و سومار زير ديد و تير دشمن بود. به عبارت ديگر 2500 كيلومترمربع از سرزمين ايران در اشغال دشمن باقي مانده بود و هيچ تضميني براي عقب‏نشيني كامل عراق وجود نداشت. در اين حال محافل سياسي بين‏المللي در مورد اعاده حقوق جمهوري اسلامي هيچ واكنشي نشان نمي‏دادند. به اين ترتيب ادامه اشغال سرزمين‏هاي اسلامي، ارتش شكست خورده عراق را در موقعيت برتر نگه مي‏داشت، لذا چاره‏اي جز ادامه جنگ و تعقيب متجاوز نبود. در سال سوم جنگ به موازات تلاش براي آزادسازي شهرهاي سومار و مهران و برخي ارتفاعات مرزي، تعقيب متجاوز نيز در دستور كار قواي خودي قرار داشت.

از نكات مهم سال سوم جنگ، تحول در سازمان رزم سپاه بود. منحني جذب نيروهاي مردمي، كه از عمليات ثامن‌الائمه(ع) تا عمليات بيت‌المقدس رشد فوق‌العاده‌اي را نشان مي‌داد، از عمليات بيت‌المقدس تا عمليات رمضان ثابت ماند. فرماندهان سپاه پاسداران كه علت اين وضعيت را محدوديت سازمان رزم خودي مي‌دانستند، درصدد گسترش آن برآمدند. بر همين اساس، بعد از عمليات رمضان، سازمان رزم سپاه تغييرات كلي يافت. در عمليات والفجر مقدماتي سازمان رزم جديد به طور كامل وارد صحنه نبرد شد، ليكن عدم موفقيت عمليات، سپاه را به اين نتيجه رساند كه رشد كمي سازمان سريع‌تر از رشد كيفي آن بوده است؛ لذا پس از عمليات مزبور سازمان رزم سپاه مجدداً اصلاح شد.

عدم موفقيت در عمليات رمضان - كه با هدف تعقيب متجاوز در منطقه شلمچه به اجرا درآمد - اتحاد نظر مسئولان سياسي و فرماندهان نظامي كشور در زمينه ادامة جنگ بعد از عمليات بيت‌المقدس را به اختلاف نظر در اين باره، تبديل كرد. از آن پس سياست‌مداران تنها با انگيزه كسب يك پيروزي نظامي بزرگ به منظور كسب امتيازات سياسي، با ادامه جنگ موافق بودند؛ اما نظامي‏ها با هدف كسب پيروزي مطلق نظامي به ادامه جنگ مي‏انديشيدند. اين مسئله نوعي دوگانگي به وجود آورد. اين دوگانگي از سال سوم جنگ آثار مثبت و منفي خود را نشان داد. ميل به پايان جنگ با كسب يك پيروزي بزرگ، زمينه‌ساز آغاز تلاش ديپلماتيك در جنگ شد.

اين حركت هرچند محدود بود، ولي در سال‌هاي بعد آثار خود را بر جاي گذاشت. ‌اين ديدگاه سبب شده بود كه مدت جنگ كوتاه فرض شود؛ لذا از به‌كارگيري كل امكانات كشور براي جنگ صرف نظر مي‌شد و نبردها صرفاً با اتكا به مقدورات نظامي موجود و استفاده محدود از امكانات دولتي و حمايت‌هاي مردمي، پشتيباني مي‌گرديد. اين در حالي بود كه در اردوي دشمن نه تنها امكانات عراق به طور متمركز به جنگ اختصاص يافته بود، بلكه حمايت مالي كشورهاي مرتجع عرب نيز سبب تقويت روزافزون ارتش عراق شده بود. به عبارت ديگر، پس از عمليات بيت‌المقدس، عراق جنگ را به عنوان مسئله اصلي خود تلقي مي‌كرد حال آنكه در اردوي خودي به چشم موقت به آن نگريسته مي‌شد. مضافاً اينكه استراتژي بزرگ كشور، استراتژي نظامي نبود؛ بلكه صبغه ديپلماسي داشت و هدايت جنگ با هدف دستيابي به صلحي شرافتمندانه دنبال مي‏شد.

وضعیت سال سوم جنگ
روزشمار سال سوم جنگ

-وضعیت نظامی: وضعیت نظامی ایران، وضعیت نظامی عراق، عملیات رمضان
-وضعیت سیاسی: وضعیت سیاسی ایران، وضعیت سیاسی عراق، وضعیت منطقه‌اي بین المللی، سیاست خارجی ایران،
-وضعیت حقوقی: صدور قطعنامه ۵۲۲ سازمان ملل
-وضعیت اقتصادی:وضعیت اقتصادی ایران و عراق



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: بخش چهارم, سال سوم جنگ


پنجشنبه دهم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

سال چهارم جنگ (31/6/1362 ـ 31/6/1363)

بخش پنجم: سال چهارم جنگ (31/6/1362 ـ 31/6/1363)

تحول غير آشكار در جنگ

بعد از مسدود شدن راه پيشروي به سوي  بصره در عمليات رمضان و نيز بي‌نتيجه بودن محور انتخاب شده به سمت العماره در عمليات والفجر مقدماتي، تلاش براي انتخاب زمين مناسب براي عمليات بعدي آغاز شد. حضور در منطقه عملياتي والفجر مقدماتي اين نتيجه را در پي داشت كه طراحان سپاه به اهميت منطقه هورالعظيم پي ببرند، لذا پس از اين عمليات، شناسايي‌ها در هور آغاز شد. اين اقدام كه ابتكار جديدي در جنگ محسوب مي‌شد، مي‌بايست در نهايت اختفا و پوشش انجام شود. همچنين به موازات شروع شناسايي منطقه، سپاه اولين گام خود را براي تشكيل سازمان رزم آبي - خاكي برداشت. اين اقدام با تشكيل قرارگاه نوح نبي(ع) شكل گرفت. رعايت مسائل حفاظتي ايجاب مي‌كرد كه قرارگاه مزبور نيز تحت پوشش عمل كند. به اين ترتيب فعاليت‏هاي شناسايي، ايجاد تحولات لازم در سازمان و نيز تهيه تجهيزات آبي - خاكي يك سال به طول انجاميد و در نهايت، عمليات "خيبر" آغاز شد. در اين عمليات اگرچه بيش از 40% از اهداف موردنظر تأمين نشد، ليكن اين نتيجه بسيار مهم را در پي داشت كه نيروهاي خودي قادرند از نقاط پيش‏بيني نشده، به عمق مواضع دشمن نفوذ كنند. اين مهم حاكي از آن بود كه هرگونه برنامه‏ريزي دشمن براي ناكام گذاردن ايران براي دست‏يابي به اهدافش در جنگ، نامطمئن خواهد بود. بر اين اساس، مي‏توان گفت كه سال چهارم جنگ، سال تزلزل اساسي در افكار طراحان نظامي دشمن است.

از ديگر وقايع مهم اين سال، متلاشي شدن حزب توده ايران و انفجار مقر تفنگداران امريكايي در لبنان بود. دستگيري سران حزب توده ايران - كه مورد حمايت علني شوروي بودند - در وضعيتي كه ايران در جنگ به سر مي‌برد، حكايت از قدرت نظام اسلامي و پايبندي آن به سياست "نه‌شرقي، نه‌غربي" داشت. مضافاً اينكه با دستگيري فرمانده نيروي دريايي ارتش (ناخدا افضلي) و نيز فرمانده جبهه مياني نيروي زميني ارتش (سرهنگ عطاريان) - كه هر دو از عناصر حزب توده بوده و براي شوروي جاسوسي مي‌كردند - تلاش خصمانه ابرقدرت شرق عليه جمهوري اسلامي نيز بيشتر نمايان شد.

همچنين، انفجار مقر تفنگداران امريكا، فرانسه و اسرائيل در لبنان به دست جنبش حزب‌الله لبنان كه به خروج نيروهاي مزبور از بيروت انجاميد، حكايت از قدرت انقلاب اسلامي در منطقه داشت.اقدام بزرگ حزب‌الله لبنان در بيرون راندن نظاميان فرانسوي، آمريكايي و اسرائيلي از بيروت، آثار شكننده عمليات خيبر بر عراق و حاميانش، اعزام بزرگ نيروهاي بسيج در طرح "لبيك يا خميني" و انهدام حزب توده در داخل كشور، پيروزي بزرگي بود كه واكنش دشمنان جمهوري اسلامي ايران را در پي داشت.

سفر ريچارد مورفي، معاون وزارت امورخارجه امريكا به عراق و كشورهاي حاشيه جنوبي خليج‌فارس، سكوت مجامع جهاني در مورد عمليات گسترده شيميايي ارتش عراق در عمليات خيبر، تشديد تحريم‌هاي اقتصادي و ممانعت از ارسال هرگونه تجهيزات نظامي به ايران، تجهيز عراق به هواپيماهاي سوپراتاندارد فرانسوي براي حمله به نفت‌كش‌هاي ايران و جلوگيري از صدور نفت، از جمله اقدامات دشمنان براي مقابله با ايران اسلامي بود. در عين حال، سفر نخست‌وزير تركيه (اوزال) به ايران و گشودن باب مذاكره سياسي، از اقداماتي بود كه براي ايجاد زمينه مناسب جهت برقراري ارتباط با تهران، در دستور كار غرب قرار داشت.

جنگ نفت‌كش‌ها كه با كمك فرانسه در 1362 آغاز شد، هزينه‌هاي سنگين افزايش بيمه نفتكش‌ها و حق سورشارژ كشتي‌هاي تجاري در بنادر ايران و حملات هوايي عراق به كشتي‏ها و تأسيسات نفتي ايران، فشار اقتصادي سنگيني را بر ايران تحميل كرد. اقدام دريايي خودي در اين دوره، طرح ايجاد هدف‌هاي كاذب بود كه به اين طريق موشك‌هاي اگزوسه فرانسوي را منحرف سازد و نيز بمباران هوايي برخي كشتي‌هاي بيگانه بود تا عامل بازدارنده‌اي در برابر اقدامات عراق باشد. 



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: بخش پنجم, سال چهارم جنگ


چهارشنبه نهم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

سال پنجم جنگ (31/6/1363 ـ 31/6/1364)

بخش ششم: سال پنجم جنگ (31/6/1363 ـ 31/6/1364)

آغاز اقدامات سياسي

نتايج عمليات‌ها در سال‌هاي سوم و چهارم جنگ، اين احساس را القا مي‌كرد كه جنگ حالت فرسايشي به خود گرفته است؛ لذا استكبار غرب از يك سو براي فشار به ايران، به تقويت عراق اهتمام مي‌ورزيد؛ و از سوي ديگر براي بازگذاردن راه‌هاي بازگشت ايران به اردوگاه غرب، مي‌كوشيد به ايران نزديك شود. در اين راستا، اقداماتي از قبيل انتقال فن‌آوري پيشرفته نظامي و نحوه تهيه سلاح‌هاي كشتار جمعي به عراق، سكوت در برابر بمباران‌هاي شيميايي، و كمك به آن كشور براي حمله به كشتي‌هاي تجاري و نفتي و تأسيسات صنعتي ايران از يك سو، و نيز اقداماتي همچون سفر گنشر وزير خارجه آلمان به تهران به نمايندگي از 7 كشور صنعتي جهان در سال چهارم جنگ، مؤيد اين ادعاست.

به موازات اقدامات بلوك غرب، ابرقدرت شرق نيز مي‌كوشيد از وضعيت جنگ سود جويد. شوروي‌ها از يك طرف با تقويت ارتش عراق به ويژه نيروي هوايي آن و ارسال هواپيماهاي ميگ 25 به عراق، نيروي هوايي عراق را قادر ساختند بالاتر از سقف بُرد پدافند هوايي ايران، پرواز كرده و به سادگي در آسمان تهران حضور يابد. در عين حال، آنها به ليبي اجازه دادند، موشك‌هاي دوربرد در اختيار ايران قرار دهد. به اين ترتيب، شوروي مي‌كوشيد ابتكار عمل در جنگ را به دست گيرد.

پس از مخالفت ايران با خواسته روس‌ها مبني بر عدم حمايت از مجاهدين افغاني و عدم مصالحه ايران بر سر سرنوشت افغانستان، شوروي‌ها علاوه بر عدم مساعدت در جلوگيري از جنگ شهرها - كه عراق با شدت دنبال مي‌كرد - در يك حركت مشكوك، ليبي را وادار كردند تا كارشناسان نظامي خود را پس از خرابكاري در سيستم هدايت موشك‌هاي زمين به زمين اسكاد و موشك‌هاي زمين به هواي سام 2، از ايران خارج كند. با خرابكاري در موشك‌هاي اسكاد، عملاً قدرت مقابله به مثل ايران از بين مي‌رفت و نيروي خودي نمي‌توانست در قبال بمباران تهران، به بغداد حمله موشكي كند. مضافاً اينكه، با خرابكاري در موشك‌هاي ضدهوايي سام2، پدافند هوايي تهران تضعيف شد و متقابلاً، قدرت عمل ميگ‌هاي 25 عراق افزايش يافت.

در اين ميان، ايران اسلامي نه تنها در برابر بمباران شيميايي و بمباران‌هاي كشتي‌ها كمر خم نكرد، بلكه در جنگ شهرها نيز مقاومت كرده و خلأ ناشي از عدم حضور كارشناسان ليبيايي را پر نمود و متخصصين جوان و متعهد سپاه در اوج ناباوري، موشك‌هاي مزبور را بازسازي و راه‌اندازي كردند.

مقاومت مردم تهران در زير بمباران‌هاي هوايي و راهپيمايي بزرگ آنان در روز جهاني قدس - كه با وجود تهديد فرمانده نيروي هوايي عراق به بمباران و اعمال آن، با شكوه بي‌نظيري به اجرا درآمد - بي‌ثمر بودن فشار دشمن را به نمايش گذاشت و در نتيجه، حملات هوايي عراق متوقف گرديد. تأكيد رهبري نظام به مقاومت تا آخرين خانه، آخرين نفر و آخرين قطره خون" و تبعيت مردم از امام خود، حاكي از آن بود كه فشار دشمن موثر نيست و ايران تسليم نخواهد شد. حتي اقدامات اهرم‌هاي فشار در داخل كشور و مخالفت گروه‌هايي چون نهضت آزادي با ادامه جنگ نه تنها موثر واقع نشد، بلكه پس از روبه‌رو شدن با شعار "جنگ جنگ تا رفع فتنه" - كه امام مطرح فرمود - به شكست انجاميد.

امام، از سويي مقاومت تا آخرين قطره خون را سرلوحه امور قرار داده بود. از سوي ديگر جنگ تا رفع فتنه در كل جهان را به عنوان استراتژي نظامي معرفي كرد. در عين حال، به فرماندهان دستور مي‌داد تا به دشمن فرصت و مجال بازسازي ندهند. در همين راستا، يگان موشكي سپاه اجازه يافت. براي اولين بار، چند فروند موشك خود را روانه عراق نمايد. آنان موشك‌هاي بازسازي شده را روانه كركوك و بغداد كردند.

همچنين، حكم امام به سپاه مبني بر تشكيل سه نيرو كه در روزهاي پاياني سال پنجم جنگ صادر شد، نشان مي‌داد كه امام براي جنگ‌هاي به مراتب بزرگ‌تر و وسيع‌تر از جنگ ايران و عراق، نظام را آماده مي‌كند.

تدابير و انديشه‌هاي امام، به آسودگي اجرا نمي‌شد. "جنگ تا آخرين نفر"؛ يا به عبارت ديگر، "نبرد عاشورايي" و نيز "جنگ تا رفع فتنه در جهان"، نه تنها عناصر و گروه‌هايي همچون نهضت آزادي، در تخريب آن تلاش مي‌كردند، بلكه بسياري از عناصر درون نظام نيز تمايلي به اين ديدگاه نداشتند و بيش از هر چيز به پايان آبرومندانه جنگ مي‌انديشيدند. لذا تدابير خود، امكانات كشور و افكار عمومي را در جهت انديشه امام سوق ندادند، بلكه كسب يك پيروزي نظامي و پايان سياسي جنگ، رفتار آنان را شكل مي‌داد. به همين جهت به رغم زمينه‌هاي آمادگي سپاه براي اجراي مأموريت‌هاي هوايي و دريايي، امكانات لازم براي گسترش سپاه فراهم نشد، بلكه قرارگاه‌ها و يگان‌هاي هوايي و دريايي سپاه كه از مدتي قبل بنا به ضرورت‌هاي عملياتي و خودجوش شكل گرفته بود، با تلاش سپاه وسعت يافت و نام نيرو بر آنها گذاشته شد. اين وضعيت ناشي از وجود دو نوع نگرش در مورد تهديدات عليه نظام بود. يك نگرش كه متعلق به امام بود و حتي بنا به ضرورت و اهميت جنگ، براي انتخاب رئيس دولت از فرمانده سپاه نظرخواهي مي‌شد تا امكان هماهنگي بيشتر دولت و جنگ به‌وجود آيد و نيز متناسب با تهديدها، تقويت روزافزون سازمان سپاه را لازم مي‌ديد. نگرش ديگر تهديد را كوتاه‌مدت و گذرا مي‌ديد و راه‌حل درازمدت را براي پايان جنگ لازم نمي‌دانست.

در عين حال، امام دست آنان را كه به راه‌حل سياسي معتقد بودند، نبست و به عناصر درون نظام اجازه داد كه راه‌كار سياسي را به عنوان راه‌حل مورد نظر خود تعقيب كنند. در همين راستا بود كه سفرهاي مهم آقاي هاشمي رفسنجاني به سوريه و سپس به چين و ژاپن انجام شد. سفر به سوريه به آزادي گروگان‌هاي امريكايي هواپيماي TWA انجاميد و سفر به ژاپن نيز با سفر كيسينجر به اين كشور همزمان شد. همچنين قطع بمباران شهرها بار اول با سفر دبيركل سازمان ملل متحد به تهران و بار دوم با سفر وزير خارجه عربستان به تهران همزمان شد. به هر حال، اين اقدامات با سفر گنشر به تهران بي‌ارتباط نبود و چه بسا مقدمات حوادثي بود كه بعداً به ماجراي مك‌فارلين مشهور گشت.

طي پنجمين سال جنگ دو عمليات بزرگ بدر و قادر و عمليات نيمه‌گسترده عاشورا و چندين عمليات محدود به اجرا درآمد. 



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: بخش ششم, سال پنجم جنگ


سه شنبه هشتم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

سال ششم جنگ (31/6/1364 ـ 31/6/1365)

بخش هفتم: سال ششم جنگ (31/6/1364 ـ 31/6/1365)

تغيير توازن به سود ايران

حمايت سياسي و نظامي جهان از عراق روزبه‌روز افزايش مي‌يافت. كمك‌هاي اطلاعاتي امريكا به عراق، تسهيل در انتقال تكنولوژي پيشرفته تسليحاتي به اين كشور و نيز حمايت مالي و ارسال تجهيزات پيشرفته، ارتش عراق را به رغم آسيب‌هاي فراوان، تقويت كرده بود. در وضعيتي كه توان دشمن فقط از جنبة پياده نظام به 550 گردان پياده مي‌رسيد و توان سپاه براي آفند از 80 گردان تجاوز نمي‌كرد، اعتقاد برخي بر اين بود كه با توان موجود مي‌توان به يك عمليات پيروزمندانه دست يافت و جنگ را به پايان رساند. گروهي معتقد بودند كه ضرورت ادامه جنگ غيرقابل انكار است، گرچه با توان موجود ميسر نباشد. مبتني بر اين اعتقاد، امام خميني در آستانه ششمين سال جنگ، حكم تشكيل سه نيرو را به سپاه ابلاغ كرد. سپاه كه از سال 1362 به فعاليت دريايي پرداخته و قرارگاهي را به همين منظور تشكيل داده بود و مسئوليت فرماندهي يگان موشكي كشور را نيز بر عهده داشت، براي اجراي اين فرمان آماده بود؛ اما تحقق اين فرمان به زمان و امكانات و نيز پشتيباني و حمايت مسئولان كشور نياز داشت.

سپاه براي اجراي عمليات موفق، حداقل به 300 گردان نياز داشت ولي كشور براي تجهيز اين تعداد گردان آماده نبود. لذا سپاه بر سر دوراهي اعلام عدم امكان ادامه جنگ و يا قبول ادامه جنگ با امكانات موجود، راه‌حل دوم را پذيرفت و به توان موجود بسنده كرد. تنها راه تقويت سپاه با اعزام بزرگ نيروهاي بسيج تحت عنوان سپاهيان محمد(ص) ميسر مي‌شد. به اين ترتيب، سپاه توانست 140 گردان وارد صحنه عمليات والفجر8 كند و طي 75 روز جنگ با ارتش عراق، منطقه آزاد شده را حفظ نمايد. اين اولين عمليات بزرگ سپاه بود كه بدون حضور ارتش به اجرا درآمد و پيروزمندانه نيز به پايان رسيد.

سال ششم، سال ورود نسبي دولت در جنگ نيز مي‌باشد. تشكيل ستاد پشتيباني جنگ با مسئوليت معاون نخست‌وزير و به كارگيري برخي وزارت‌خانه‌ها و كارخانه‌هاي دولتي، نقش جديدي را در جنگ به دولت بخشيده بود. در عين حال اين اقدام مفيد، تمام نيازمندي‌هاي جبهه را برطرف نمي‌كرد.

اصلي نبودن مسئله جنگ، تأثيرات ناشي از تحريم‌هاي بلندمدت اقتصادي، و نيز تعهد دولت به عادي نگه‌داشتن وضعيت زندگي مردم، مانع از نقش تعيين كننده دولت در جنگ بود. حضور دولت علي‌رغم مؤثر و مفيد بودنش، تحولي در جنگ ايجاد نكرد. به عبارت ديگر، به آن معنا كه دولت در عراق نقش داشت و به گونه‌اي كه در تمام جنگ‌هاي مهم روي داده است، هرگز تمام امكانات كشور وارد جنگ نشد و يا زمينه‌هاي لازم براي ورود دولت در جنگ به وجود نيامد.

پيروزي بزرگ والفجر8 كه ارتباط عراق با خليج‌فارس را تقريباً قطع كرد و همسايگي ايران با كويت را در پي داشت و طي آن انهدام وسيعي در ارتش عراق صورت گرفت، به پايان جنگ منجر نشد؛ زيرا دنيا حاضر نبود ايران را پيروز ببيند. در نتيجه، به جاي پذيرش خواسته‌هاي منطقي ايران اسلامي، به تقويت عراق پرداخت. بعد از اين پيروزي بزرگ بود كه حمايت تسليحاتي غرب و شرق از عراق به طور سرسام‌آور افزايش يافت.

استراتژي دفاع متحرك عراق

ارتش عراق پس از هجوم سراسري نسبتاً ناموفق خود، به مدت پنج سال در لاك دفاعي فرو رفت. اگرچه در اين مدت، تلفات سنگيني بر تجهيزات و نيروي انساني ارتش عراق وارد آمد؛ ليكن پشتيباني همه‌جانبه ارتجاع عرب و ابرقدرت جهاني از طريق حمايت‌هاي سياسي، كمك‌هاي نقدي، سرازير كردن تجهيزات و امكانات و ارائه  همفكري و مشاورت نظامي نه تنها اين ارتش رو به افول را سرپا نگه داشت، بلكه به تدريج بر قوت و قدرت آن افزود. علاوه بر آن، عوامل جديدي از جمله اعطاي مجوز استفاده از سلاح‌هاي شيميايي و نيز موشك‌هاي دوربرد و مورد هدف قرار دادن مراكز مسكوني و اقتصادي، از فروپاشي ارتش دشمن جلوگيري كرد. بر همين اساس، ارتش عراق كه در ابتداي جنگ 202 هزار نيرو داشت، تا پايان سال 1364 نزديك به 220 هزار كشته، زخمي و اسير داده بود و از 3530 تانك و نفربر تحت اختيار خود در آغاز جنگ، نيز تا اين زمان 5290 دستگاه منهدم و يا به غنيمت گرفته‌شده‌بود. با اين‌حال، درآغاز سال 1365 ارتش عراق حدود 5850 تانك و نفربر و 540 هزار نفر پرسنل در اختيار داشت.

در اين وضعيت و در پي عمليات موفق والفجر8 و شكست تلاش‌هاي 75 روزه ارتش عراق براي عقب راندن قواي خودي از منطقه فاو و در نتيجه تغيير توازن سياسي - نظامي به نفع جمهوري اسلامي، ارتش عراق با به‌كارگيري شيوه‌اي جديد در جنگ كوشيد تا از لاك دفاعي خارج شده و حالت تهاجمي به خود بگيرد. اين اقدام مي‌توانست ضمن جبران بخشي از شكست‌هاي رژيم عراق، روحيه ارتش آن كشور را ترميم كند. بنابراين به سپاه‌هايش كه در سراسر مرز مستقر بودند، مأموريت داد تا در نقاط ضعيف و قابل رخنه خطوط پدافندي، در مناطقي كه از اهميت نسبي برخوردارند، به عمليات بپردازند. بر همين اساس، در هجوم نسبتاً موفق به مهران - كه نقطه اوج اين تحركات بود - عراق جرأت يافت اتخاذ استراتژي جديدي موسوم به دفاع متحرك را رسماً اعلام كند.

پس از تهاجم عراق به مهران، هر دو جبهه خودي و دشمن، به فرصتي براي آمادگي مجدد نياز داشتند تا برنامه‌ريزي خويش را به طرف مقابل ديكته كنند. اجراي موفقيت‌آميز عمليات كربلاي1 با همت نیروهای ایران، پاياني بود بر استراتژي جديد دشمن و آغازي بود براي تغيير وضعيت و به دست‌گيري مجدد ابتكار عمل. به اين ترتيب، بار ديگر ارتش عراق در لاك دفاعي فرو رفت و در پشت خاكريزها و دژهاي خويش به انتظار تهاجمات غيرمنتظره نيروهاي اسلام نشست.

در ششمين سال جنگ علاوه بر عمليات بزرگ والفجر 8، با تأكيد حضرت امام بر ندادن فرصت آرامش به دشمن، و با همت نیروهای ایران، عمليات‌هاي والفجر9 (منطقه عمومي سليمانيه)، كربلاي1 (مهران)، كربلاي2 (حاج عمران) و كربلاي3 (اسكله العميه) با موفقيت به اجرا درآمد.



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: بخش هفتم, سال ششم جنگ


دوشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

سال هفتم جنگ (31/6/1365 ـ 31/6/1366)

بخش هشتم: سال هفتم جنگ (31/6/1365 ـ 31/6/1366)

سال سرنوشت

اگرچه جنگ در سال هشتم پايان يافت؛ ولي سرنوشت آن، در سال هفتم تعيين گرديد. پس از فتح فاو و انهدام وسيع ارتش عراق و تغيير توازن به نفع ايران، طرحريزي براي اجراي يك عمليات بزرگ و يكسره كردن كار جنگ شروع شد. منطقه عملياتي ابوالخصيب انتخاب گرديد تا جزيره فاو به‌طور كامل تصرف شود، راه دريايي عراق از خور عبدالله مسدود گردد و بصره از جنوب به محاصره درآيد. در اين ميان، عواملي موجب تأخير در اجراي عمليات مي‌شد، از جمله اتكا سازمان رزم سپاه به نيروهاي مردمي، به طوري كه اجراي هرگونه عمليات قبل از حضور گسترده اين نيروها غيرعملي بود. همچنين، درخواست تجهيز حداقل پانصد گردان نيرو از دولت، عامل ديگري بود كه با توجه تحريم‌هاي اقتصادي عليه نظام جمهوري اسلامي و نيز اصلي نبودن مسئله جنگ در سرلوحه برنامه‌هاي مسئولان كشور، تحقق آن دور از دسترس بود. همچنين، به اين علت كه جنگ با اتكا به نيروي پياده در برابر دشمن مجهز به سلاح‏هاي پيشرفته و زرهي، در تابستان جنوب بسيار دشوار بود، اجراي عمليات به تعويق افتاد. ناگفته نماند سلسله عمليات دفاع متحرك عراق كه به اشغال برخي از مناطق آزادشده انجاميد، نيروي خودي را ناچار كرد قبل از عمليات سرنوشت‌ساز، مناطق اشغالي همچون مهران را بازپس گيرد.

به هر حال، طراحي عمليات در منطقه ابوالخصيب - كه قبل از شروع عمليات والفجر 8 آغاز گرديده بود - به تاكتيك ويژه‌اي اتكا داشت كه در طرح‌ريزي عمليات محور اصلي محسوب مي‌شد. اين مهم لو رفت و به‌طور مرموزي دشمن از تاكتيك ويژه عمليات آگاهي يافت. لذا با آغاز عمليات، دشمن تنگه مهم عمليات را بست. در نتيجه، اين عمليات كه پيش‌بيني مي‌شد سرنوشت جنگ را تعيين كند و به همين منظور از قبل والفجر 10 نام گرفته بود، با عدم‌الفتح روبه‌رو شد و به كربلاي4 تغيير نام يافت. موفقيت دشمن در اين عمليات كه آن را "حصادالاكبر" (دروي بزرگ) ناميده بود و ارتش عراق را به بازپس‌گيري فاو اميدوار كرده بود، سبب گرديد دشمن نقاط ضعف خود در عمليات كربلاي4 را نشناسد. متقابلاً، نيروي خودي با شناسايي نقاط ضعف دشمن، تنها ظرف 13 روز عمليات بزرگ كربلاي5 را طراحي و آماده اجرا كرد. عمليات كربلاي5 كه با استفاده از ضعف دشمن در شرق بصره طراحي شد، موجب گرديد نيروي خودي با حمله از شمال به جنوب در منطقه پنج‌ضلعي و كانال ماهي، پهلوي دشمن را شكافته و آرايش او را به هم ريزد. اين عمليات كه با غافلگيري مطلق دشمن صورت گرفت، نتايجي در پي داشت كه سرنوشت جنگ را تعيين كرد. در اين عمليات كه 20 روز به طول انجاميد همچون عمليات فاو 50% ارتش عراق آسيب ديد؛ و بصره نيز در تهديد جدي قرار گرفت. البته در صورت تجهيز كافي سپاه به وسايل زرهي و هلي‌كوپتر، از اين عمليات قطعاً نتايج بهتري به دست مي‌آمد. پس از شكسته شدن خطوط نفوذناپذير دشمن توسط نيروهاي پياده، اگر جبهه خودي به يگان‌هاي زرهي مجهز بود، امكان ادامه پيشروي و تعقيب دشمن تسهيل مي‌شد. همچنين، هوانيروز مي‌توانست پيشروي نيروهاي خودي را پشتيباني كند. 

به هرحال، عمليات كربلاي5 اگرچه مي‌توانست نتايج بهتري داشته باشد، در عين حال دو نتيجه مهم را به دنبال داشت: اولاً بار ديگر به دنيا ثابت شد كه اگر حمايت خود را از عراق افزايش ندهند، عراق طرف بازنده جنگ خواهد بود. ثانياً به دنيا تفهيم كرد كه نمي‌توان خواسته‌هاي ايران اسلامي را به‌طور صددرصد ناديده گرفت، لذا از اسفند 1365 (دو ماه پس از عمليات كربلاي5) تلاش جهاني براي تهيه و تنظيم  قطعنامه 598 آغاز شد و در پايان تيرماه 1366 به تصويب رسيد. همزمان تلاش آمريكا براي افزايش تحريم اقتصادي و تسليحاتي ايران نيز شدت گرفت. همچنين، در اواخر اين دوره قواي دريايي آمريكا و ساير كشورهاي بيگانه به خليج فارس وارد شدند تا ضمن مانور قدرت، پيروزي‌هاي پي در پي ايران در والفجر8 و كربلاي5 را كمرنگ كرده و از پيروزي مطلق ايران در جنگ جلوگيري كنند. اين اقدام دشمن كه نبردهاي خليج فارس را در پي داشت سبب تحقير نيروي دريايي امريكا و عزت نيروي دريايي سپاه شد.

از ديگر موضوعات مهم سال هفتم جنگ، تغيير جبهه اصلي از جنوب به شمال، از فروردين 1367 بود. دو مؤلفه زير سپاه را به اين نتيجه رساند كه منطقه نبرد را از جنوب به شمال منتقل كند:

1- با توجه به اينكه هدف استراتژيك جنوب، شهر مهم بصره بود و هورالهويزه، شرق بصره و شبه‌جزيره فاو به عنوان محورهاي وصولي به اين شهر شناخته مي‌شدند؛ و نيروي خودي هر سه راه‌كار را مورد استفاده قرار داده بود و راه‌كار ديگري كه دشمن آنرا نشناسد، وجود نداشت؛ براي شناسايي راه‌كار جديد و يافتن ابتكاري نو به زمان نياز بود. براي همين، سپاه ترجيح داد جبهه جديدي را بگشايد تا از دشمن زمان گرفته و در خلال آسيب رساندن به سازمان دشمن به طرح جديدي برسد.

2- سلطه ضعيف ارتش عراق بر كردستان عراق و قدرت نيروهاي كرد معارض عراقي سبب شده بود مناطق وسيعي در شمال عراق تحت نفوذ كردها باشد و آزادشده تلقي شود. به علت اينكه شهر بزرگي چون كركوك كه از نظر استراتژيك بعد از بغداد و بصره، سومين شهر مهم عراق شناخته مي‌شود، در جبهه شمالي قرار دارد،  هرگونه عمليات خودي در جبهه شمالي كه سبب نزديكي قواي ايران به كركوك مي‌شد، مسلماً نتايج بزرگي را مي‌توانست به دنبال داشته باشد؛ خصوصاً اينكه كردهاي عراقي تمايل خود را به نزديكي به ايران نشان داده بودند و در عمليات فتح1 كه قبل از عمليات كربلاي4 به اجرا درآمد، همكاري مؤثر خود را به اثبات رسانده بودند. به اين ترتيب، در هفتمين سال جنگ نيروهاي خودي (سپاه) در دو جبهه زميني (جنوبي و شمالي) و جبهه دريايي (خليج‌فارس) با عراق و امريكا نبرد كردند.

ماجراي مك فارلين كه در آبان 1365 به دستور امام و توسط آقاي هاشمي رفسنجاني افشا شد، فشار سنگيني را بر امريكا تحميل كرد. در پي اين افشاگري، موقعيت امريكا در منطقه خليج فارس به شدت متزلزل شد.

عراق نيز كه در عمليات والفجر8 غافلگير شده بود، اين غفلت را ناشي از اطلاعات انحرافي امريكا اعلام كرد. از سوي ديگر شوروي‌ كه از برقراري ارتباط پنهاني امريكا با تهران بسيار نگران بود، از دو جهت درصدد بهره‌برداري برآمد. از يك طرف با نزديك شدن به عراق كوشيد اثبات كند كه شوروي هم‌پيمان مطمئن‌تري است و از طرف ديگر با بمباران ايران (توسط نيروي هوايي عراق) به مسئولان جمهوري اسلامي تفهميم كند كه براي اين‌گونه روابط غرامت سنگيني بايد پرداخت.

در اين وضعيت، نظام اسلامي ايران كه بر سر سياست "نه شرقي، نه غربي" ايستاده بود و نمي‌خواست سرنوشت جنگ را بيگانگان تعيين نمايند، مي‌كوشيد با مقاومت خود، روح اعتماد به نفس را به مسلمين و مستضعفين جهان القا كند؛ لذا از فشار شوروي‌ واهمه نداشت. در اين ميان، دولت امريكا كه منافع خود را در خطر مي‌ديد و امكان هرگونه عكس‌العملي را از دست داده بود، از رقيب خود يعني شوروي تشكر كرد.

امريكايي‌ها با اين تشكر كوشيدند ضمن عذرخواهي تلويحي از عراق، خشنودي خود را از بمباران شهرهاي ايران اعلام كنند تا به اين ترتيب، پاسخي به افشاي ماجراي مك‌فارلين داده باشند. بدين ترتيب پايتخت ايران و شهرهاي بزرگ كشور، دومين جنگ شهرها را تحمل كرد و در پائيز 1365 زير بمباران دشمن مقاومت نمود.

وضعیت سال هفتم جنگ
روزشمار سال هفتم جنگ

-وضعیت نظامی:
وضعیت نظامی ایران، وضعیت نظامی عراق، عملیات‌های کربلای 4 ، کربلای 5 ، کربلای 10
-وضعیت سیاسی: وضعیت سیاسی ایران،  وضعیت سیاسی عراق، وضعیت منطقه‌اي بین المللی، سیاست خارجی ایران،
-وضعیت حقوقی: صدور قطعنامه ۵۸۸ سازمان ملل، صدور قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل
-وضعیت اقتصادی: وضعیت اقتصادی ایران و عراق



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: بخش هشتم, سال هفتم جنگ


یکشنبه ششم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

سال هشتم جنگ (31/6/1366 ـ 31/6/1367)

بخش نهم: سال هشتم جنگ (31/6/1366 ـ 31/6/1367)

پايان جنگ

هشتمين سال جنگ در حالي آغاز شد كه برتري در صحنه درگيري خليج‌فارس با سپاه پاسداران بود و نيروي دريايي امريكا براي رفع بحران تلاش مي‌كرد. در عين حال، درگيري‌ها در خليج فارس دو ماه ديگر ادامه يافت و از آن به بعد صحنه نبرد به جبهه زميني (در منطقه شمال) انتقال يافت و در ظرف چهار ماه، چهار عمليات قابل توجه در جبهه ماووت و حلبچه به وقوع پيوست. در خلال اين حوادث، گفت‌وگو بر سر چگونگي اجراي قطعنامه 598 نيز ادامه داشت.قطعنامه 598 به گونه‌اي تصويب شده بود كه اگرچه تا حدودي حقوق ايران اسلامي را تأمين مي‌كرد؛ اما در عين حال تقدم و تأخر بندهاي آن امكان محكوم نشدن عراق را ميسر مي‌ساخت. لذا جمهوري اسلامي ايران پذيرش قطعنامه را منوط به اصلاح تقدم و تأخر بندها كرده بود، اما عراق با برخورداري از حمايت قدرت‌هاي بين‌المللي با اصلاح قطعنامه مخالفت مي‌كرد.

در زمستان 1366 سومين جنگ شهرها عليه ايران آغاز شد و براي اولين بار موشك‌هاي عراقي كه بُرد آنها به كمك تكنسين‌هاي خارجي افزايش يافته بود، به تهران اصابت كرد. دور جديد جنگ شهرها كه با بمباران شيميايي حلبچه همراه بود، احتمال ايجاد فاجعه‌اي بزرگ عليه ايران اسلامي را گوشزد مي‌كرد. بمباران شيميايي و كشتار 5000 كرد عراقي كه در همان روزها توسط نيروي هوايي ارتش عراق صورت گرفت، خود نيز تهديدي عليه ايران به حساب مي آمد. در همين ايام بود كه امام ملت ايران را مورد خطاب قرار داده و فرمودند: "درنگ امروز اسارت ذلت‌باري را در پي خواهد داشت." كمتر از 20 روز بعد از هشدار امام، در حالي كه سپاه درگير جبهه شمالي بود، همزمان با تحركات يگان‌هاي دريايي امريكا در خليج فارس، عراق با تواني عظيم و آتش تهيه شيميايي به فاو حمله كرد؛ حمله‌اي كه وضعيت جنگ را تغيير داد.

به اين ترتيب دشمن كه تا آن روز در لاك پدافندي فرورفته بود، به دليل برتري كمي، ابتكار عمل را در دست گرفت. به عبارت ديگر، در حالي كه عراق قواي زرهي‌اش هشت برابر، نيروي هوايي‌اش شش برابر و نيروي پياده‌اش چهار برابر قواي ايران بود، چهره هجومي به خود گرفت. اين در حالي بود كه قواي خودي در سراسر جبهه‌ها در خطوط پدافندي تقسيم شده بودند. به گونه‌اي كه سپاه پاسداران در فاو، شلمچه، جزاير مجنون، حلبچه و ماووت خط پدافندي داشت. لذا اولاً توان نابرابر خودي در مناطق مختلف عمليات توزيع و تجزيه شده بود و امكانات متمركزي در دست نبود، ثانياً نيروي آزاد و يگان‌هاي احتياط براي مقابله وجود نداشت. علاوه بر اين، هرگونه جابه‌جايي يگان و تجهيزات با توجه به ترابري ضعيف خودي و مشكلات ناشي از تحريم شديد اقتصادي، به كندي صورت مي‌گرفت. به همين جهت نيروي خودي به زمان نياز داشت تا با توجه به تغييرات به عمل آمده در صحنه جنگ، برنامه‌هاي لازم را طراحي كند. اما دشمن كه از انبوه امكانات برخوردار بود و كمترين مشكلي براي جابه‌جايي نيروي خود نداشت، مجال برنامه‌ريزي نداد.

در اين ميان، امريكا - كه بعد از افشاي ماجراي مك فارلين منفعل شده بود - نيز به كمك عراق ابتكار عمل را در صحنه بين‌المللي به‌دست آورد. ليكن به تشديد اقدامات عراق پس از سقوط فاو تمايل نداشت، بلكه مايل بود براي بازگرداندن مجدد ايران به سوي غرب، فرصت ديگري به ايران دهد. در مقابل، عراق با اتكا به شوروي - كه احساس مي‌كرد بار ديگر در صحنه جنگ ايران و عراق از امريكا عقب افتاده است - تهاجمات خود را ادامه داد. اين حوادث تا پذيرش قطعنامه 598 از سوي جمهوري اسلامي، با نوعي احتياط توأم بود. يعني عراق كه مي‌كوشيد خود را طرف مظلوم صحنه نشان دهد و در اين راستا از كمك تمامي رسانه‌هاي خبري جهان برخوردار بود، تا قبل از اينكه ايران قطعنامه را بپذيرد، وانمود مي‌كرد چشم داشتي به خاك ايران ندارد. اما با پذيرش قطعنامه توسط ايران و تغيير صحنه سياسي و تبليغاتي در داخل و خارج كشور به نفع ايران، علاوه بر شدت يافتن حملات عراق، عناصر سازمان مجاهدین خلق نيز با هدف اشغال كرمانشاه و سپس پيشروي به سوي تهران، راهي ايران شدند، غافل از آنكه روح مسيحايي امام با پذيرش قطعنامه تحولي در اردوي خودي ايجاد كرده بود كه بار ديگر ابتكار عمل را به اردوي ايران بازگردانيد و تلاش دشمن را بي‌اثر گذاشت و اگر نبود قوه قهريه ملت ايران، قطعاً عراق آتش‌بس را نمي‌پذيرفت.

حمله عراق در پايان جنگ

پس از عمليات والفجر10 (در حلبچه)، جنگ وارد مرحله جديدي شد و علي‌رغم مدت كوتاه آن، نتايج تعيين‌كننده‌اي به بار آورد. در اين مرحله، عراق كه به نحو بي‌سابقه‌اي تقويت شده بود، موفق شد با استفاده از توان نظامي و به كار گيري تجارب گذشته، ابتكار عمل را به دست آورد و صحنه نبرد را به نفع خود تغيير دهد، اما اين وضعيت تنها تا رسيدن عراق به مرز ادامه يافت.

در آغاز سال 1367، در حالي كه يگان‌هاي اصلي جمهوري‌اسلامي در جبهه‌هاي شمالي به سر مي‌بردند، ارتش عراق با مقدماتي كه تهيه كرده بود از فرصت استفاده كرد و حملات گسترده‌اي را در جبهه جنوب آغاز كرد. اين حملات كه با حمايت امريكا از عراق در فروردين 1367 شروع شد و در تيرماه همين سال شليك موشك ناو امريكايي به هواپيماي مسافربري ايران را در پي داشت(در اين حادثه 290 مسافر ايراني كه تمامي غير نظامي بودند به شهادت رسيدند.) وضعيت جديدي را پيش‌آورد كه به دنبال آن جمهوري اسلامي قطع‌نامه 598 را به رغم عدم تأمين پيش‌شرط‌هاي خود، پذيرفت.

شكست عراق در عبور مجدد از مرز

با پذيرش قطعنامه 598 از سوي جمهوري‌اسلامي‌ايران - در تاريخ 27/4/1367 - دشمن كه اين اقدام را حاكي از انفعال قواي ايران تصور مي‌كرد، با هدف  تصرف بخش‌هايي از استان خوزستان و باختران مجدداً به خاك ايران حمله‌ور شد تا با اشغال تعدادي از نقاط حساس، از موضعي برتر ايران را به پشت ميز مذاكره بكشاند.

در تاريخ 31/4/1367 هجوم گسترده دشمن به استعداد 13 لشكر در منطقه شمال خرمشهر و جنوب اهواز شروع شد. توان به كار گرفته شده حكايت از آن داشت كه دشمن به تصور تضعيف پايگاه مردمي نظام و قواي مسلح جمهوري اسلامي و نيز به قصد برنده شدن در جنگ تصميم دارد به هر صورت شده مناطق مهمي را تصرف كند. استعداد دشمن در اين هجوم، تمام توان سپاه پاسداران را به مقابله طلبيد و سپاه كه مأموريت پدافند از هور تا آبادان را بر عهده داشت با قواي مهاجم درگير شد. در اين حمله، دشمن به بخشي از جاده اهواز - خرمشهر دست يافت و خرمشهر را به طور جدي مورد تهديد قرار داد. در پي اين تهديد، امام خميني طي پيامي به فرمانده كل سپاه، ضمن تأكيد بر ضرورت حفظ خرمشهر، نكته‌اي به اين مضمون گوشزد فرمودند كه «اينجا نقطه شكست و پيروزي اسلام يا كفر است. بايد متر به متر بجنگيد. اينجا نقطه‌ايست كه حيات و عدم حيات در همين جاست.»

بر همين اساس، نيروهاي سپاه با هجوم وسيعي عليه دشمن، او را تا مرز عقب راندند. دشمن از پاي ننشست و دوبار ديگر به قصد تصرف منطقه جنوب تا جاده اهواز - خرمشهر پيشروي كرد؛ اما هر بار با رشادت نیروهای ایران، عقب رانده شد. به اين ترتيب، دشمن از تصرف خوزستان نااميد شد. طي اين مدت و در طول درگيري، دشمن در جبهه غرب و محور قصرشيرين دست به هيچ اقدامي نزد، ضمن آنكه در دوران حملات خود، قبل از پذيرش قطعنامه توسط ايران، هرگز خودي را نسبت به آن منطقه حساس نكرد و بدين گونه مانع هوشياري و عكس‌العمل احتمالي خودي شد تا سازمان مجاهدین خلق براي آغاز اقدام خود، با موانع جدي روبه‌رو نباشند. سرانجام در حالي كه آخرين تانك‌هاي دشمن از منطقه جنوب به طرف مرز رانده مي‌شد، تهاجم مشترك عراق و سازمان مجاهدین خلق به سوي كرمانشاه آغاز شد. حضور متمركز سپاه در جنوب، اين فرصت را به آنها داد كه به اسلام‌آباد رسيده و كرمانشاه را تهديد كنند. دشمن در اين جبهه پس از عبور از خطوط ارتش، با استفاده از جاده قصرشيرين - كرمانشاه، سوار بر خودرو و زرهي چرخدار، بدون آنكه مدافعي در برابر خود داشته باشد، سرپل ذهاب و كرند را پشت سر گذاشت و در اسلام‌آباد پس از به خاك و خون كشيدن جمعي مردم بي‌گناه، راهي كرمانشاه شد. اما در تنگه چهارزبر اولين گروه پاسداران (از لشكر جديدالتأسيس ولي‌امر(عج)) راه را بر دشمن مسدود كردند، تا يگان‌هاي ديگر سپاه به تدريج وارد منطقه شوند. لذا هرچند عدم حضور سپاه و مردم در منطقه سبب شده بود كه سازمان مجاهدین خلق به راحتي 70 تا 80 كيلومتر پيشروي كنند ولي پس از ورود مردم و سپاه به صحنه و هجوم از دو منطقه اسلام‌آباد و چهار زبر به سازمان مجاهدین خلق، قواي آنان درهم شكست و انهدام وسيعي از آنان صورت گرفت. اين تهاجم، كه به نبردي 3 روزه منجر شد، نهايتاً در تاريخ 6/5/67 با سركوب كامل نيروهاي سازمان مجاهدین خلق به پايان رسيد.به اين ترتيب، با عكس‌العمل  نیروهای ایران كه به دفع تجاوز دشمن به خوزستان و كرمانشاه و انهدام سازمان مجاهدین خلق انجاميد،  ارتش عراق در تاريخ 10/5/67 به نوار مرزي بازگشت.

در واقع، بار ديگر حضور گسترده مردم و سرازير شدن نيروهاي اسلام به جبهه‌هاي جنوب و غرب، به اقدامات دشمن كه مي‌كوشيد با تداوم عمليات به امتيازهاي متعددي دست يابد، و به بهانه‌جويي‌هاي او در مورد برقراري آتش‌بس پايان داد و نهايتاً در روز 29/5/1367 آتش‌بس رسمي به‌وسيله دبيركل سازمان ملل اعلام شد. سپس با حضور نيروهاي ناظر سازمان ملل (يونيماگ) در مرز مشترك ايران و عراق، آتش‌بس رسمي بين دو كشور برقرار گرديد. علي‌رغم ضرباتي كه عراق متحمل شده بود، پس از عقب‌نشيني از خاك ايران، همچنان مناطقي از مرز را كه وسعت آن به 2500 كيلومترمربع مي‌رسيد تا آستانه تجاوز به كويت، در اختيار داشت. طي اين مدت نه تنها سازمان‌ملل براي عقب راندن عراق از مناطق ايراني تحت اشغال ارتش عراق اقدامي نمي‌كرد و سكوت كرده بود بلكه تا قبل از حمله عراق به كويت حاضر نشد تجاوز عراق به ايران را تأييد كند. اما با حمله عراق به كويت در مرداد 1369 ، از آنجا كه آن رژيم نمي‌خواست همزمان در دو جبهه درگير باشد، از مناطق اشغالي ايران خارج شد، اسيران ايراني را آزاد كرد و پاي‌بندي خود به قرارداد 1975 را اعلام نمود.

وضعیت سال هشتم جنگ
روزشمار سال هشتم جنگ
-وضعیت نظامی: وضعیت نظامی ایران، وضعیت نظامی عراق، عملیات‌های والفجر 10 ، مرصاد
-وضعیت سیاسی: وضعیت سیاسی ایران،  وضعیت سیاسی عراق، وضعیت منطقه‌اي بین المللی، سیاست خارجی ایران،
-وضعیت حقوقی: صدور قطعنامه های  612 ، 616 ، 619 ، 620
-وضعیت اقتصادی: وضعیت اقتصادی ایران و عراق



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: بخش نهم, سال هشتم جنگ


شنبه پنجم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

پس از جنگ: ارزیابی جنگ(31/6/1367ـ 18/9/1371)

بخش دهم:
پس از جنگ: ارزیابی جنگ(31/6/1367ـ 18/9/1371)


ارزيابي جنگ

نظر به اينكه رژيم عراق به عنوان آغازگر جنگ و با هدف هاي مشخص، از جمله: "سرنگوني نظام اسلامي ـ انقلابي، حاكم بر ايران، تصرف و تجزيه خوزستان و لغو قرارداد 1975 الجزاير" به ايران تجاوز كرد، لذا آخرين موقعيت نيروهاي عراقي پس از هشت سال جنگ مي‌تواند يكي از برجسته‌ترين شاخص‌ها براي ارزيابي پيروزي يا شكست رژيم عراق در جنگ باشد. بر پاية اين ملاحظات، نه‌تنها عراق نتوانست اهداف خود را تأمين كند، بلكه اگر پشتيباني‌هاي همه‌جانبه بين‌المللي و منطقه‌اي نبود، رژيم عراق نمي‌توانست به حيات سياسي، نظامي و اقتصادي خود ادامه دهد و هم‌اكنون در وضعيتي است كه شاهديم. علاوه بر آن، كمك‌هاي مالي بي‌حساب عربستان و كويت به عراق - كه به مرز 80 ميليارد دلار رسيد - و نيز ارسال تجهيزات و تسليحات پيشرفته و كشتار جمعي از غرب و شرق به عراق، پس از جنگ گريبان‌گير حاميان رژيم عراق شد. پس از پايان جنگ، عراق كه با اين كمك ها به قدرت نظامي برتر خاورميانه تبديل شده بود، تهديد بالقوه‌اي براي اسرائيل و كويت و عربستان محسوب مي‌شد كه با گذشت مدت كوتاهي به خطر بالفعل تبديل شد و به كويت حمله كرد. رشد ارتش عراق به آن حد رسيده بود كه اكنون هم كه سالهاست كه از جنگ مي‌گذرد واگذاركنندگان تجهيزات به عراق در پي چگونگي انهدام آن‌ها هستند. در مقابل، اگرچه با تمهيدات ابرقدرت‌ها و حاميان رژيم عراق، جمهوري اسلامي نتوانست به پيروزي نظامي قطعي دست يابد ولي در نيل به اصلي‌ترين اهداف خود در اين نبرد كه حفظ استقلال، تماميت ارضي و استحكام پايه هاي انقلاب اسلامي بود، موفق شد و در اين راه تنها با حمايت و پشتيباني‌هاي مردمي، دفاعي 8 ساله را اداره و نظام سياسي خود را با شاخص‌هاي انقلابي - ديني تثبيت كرد و در تاريخ ملي ايران به دستاورد بي‌سابقه‌اي نائل شد كه بازگرداندن امنيت به مرزهاي كشور در برابر تجاوزي سنگين و طولاني بود، چيزي كه در تاريخ 200 ساله اخير ايران سابقه نداشت. بي‌جهت نيست كه راهبر و معشوق همة رزمندگان، امام خميني (ره) مي‌فرمايد:

"ما مظلوميت خويش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده‌ايم … ما در جنگ به اين نتيجه رسيده‌ايم كه بايد روي پاي خودمان بايستيم. ما در جنگ ابهت دوابرقدرت شرق و غرب را شكستيم …".



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: بخش دهم, پس از جنگ, ارزیابی جنگ


جمعه چهارم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

روزشمار جنگ ایران و عراق

تقویم دفاع مقدس

پیش از جنگ1358-1359
سال اول جنگ1359-1360
سال دوم جنگ1360-1361
سال سوم جنگ1361-1362
سال چهارم جنگ1362-1363
سال پنجم جنگ1363-1364
سال ششم جنگ1364-1365
سال هفتم جنگ1365-1366
سال هشتم جنگ1366-1367
پس از جنگ1367-1369


در تهیه این روزشمار از منابع معتبر و علمی کتب مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ(مرکز اسناد دفاع مقدس) استفاده شده است و تاریخ رخدادهای این روزشمار جنگ ایران و عراق موثق و قابل استناد می‌باشد.



:: موضوعات مرتبط: روزشمار جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: تقویم دفاع مقدس÷ روزشمار جنگ÷ وقایع جنگ ایران و عر


پنجشنبه سوم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

عملیات های جنگ ایران و عراق

عملیات های ایران در طول جنگ هشت ساله

از نظر گستردگي نظامي عمليات‌هاي انجام شده را مي‌توان به پنج دسته‌ي گسترده ، متوسط ، محدود ،‌ نامنظم و ايذايي تقسيم بندي كرد.


عملیات های گسترده


1- عملیات دزفول 23/7/59

2- عملیات نصر 15/10/59

3- عملیات توكل 20/10/59

4- عملیات ثامن‌الائمه 5/7/60

5- عملیات طريق‌القدس 8/9/60

6- عملیات فتح‌المبين 2/1/61

7- عملیات بيت‌المقدس 10/2/61

8- عملیات رمضان 23/4/61

9- عملیات والفجر مقدماتي 17/11/61

10-عملیات والفجر 1 21/1/62

11-عملیات والفجر4 28/7/62

12-عملیات خيبر 3/12/62

13-عملیات بدر 20/12/63

14-عملیات قادر 23/4/64

15-عملیات والفجر8 20/11/64

16-عملیات كربلاي1 9/4/65

17-عملیات كربلاي 4 3/10/65

18-عملیات كربلاي 5 19/10/65

19-عملیات كربلاي 6 23/10/65

20-عملیات كربلاي 10   25/1/66

21-عملیات بيت‌المقدس 2 25/10/66

22-عملیات والفجر 10 23/12/66

23-عملیات بيت المقدس 7 22/3/67

24-عملیات لبيك يا خميني(ره)  1/5/67

25-عملیات مرصاد 3/5/67  

 

عملیات های متوسط


1-  عملیات جاده ماهشهر 3/8/59

2-  عملیات سوسنگرد2 26/8/59

3-  عملیات ضربت‌ذوالفقار 19/10/59

4-  عملیات بازي‌دراز1 1/2/60

5-  عملیات امام علي   31/2/60

6-  عملیات فرمانده كل قوا خميني روح خدا 21/3/60

7-  عملیات روح‌اللـه خميني كبير 11/4/60

8-  عملیات رجايي، باهنر 11/6/60

9-  عملیات مطلع الفجر 20/9/60

10-عملیات محمدرسول‌الله(ص) 12/10/60

11-عملیات پشتيباني بيت‌المقدس 10/2/61

12-عملیات مسلم‌بن‌عقيل(ع) 9/7/61

13-عملیات محرم 10/8/61

14-عملیات والفجر2 29/4/62

15-عملیات والفجر 3 7/5/62

16-عملیات عاشورا 25/7/63

17-عملیات پشتيباني والفجر 8 20/11/64

18-عملیات والفجر 9 5/12/64

19-عملیات تكميلي والفجر 8 8/2/65

20-عملیات كربلاي 2 9/6/65

21-عملیات كربلاي 3 10/6/65

22-عملیات تكميلي كربلاي 5 3/12/65

23-عملیات كربلاي 7 12/12/65

24-عملیات كربلاي 8   18/1/66

25-عملیات نصر 4 31/3/66

26-عملیات نصر 7 14/5/66

27-عملیات نصر 8 29/8/66

28-عملیات بيت المقدس 3 23/12/66

29-عملیات بيت المقدس 4 4/1/67

30-عملیات بيت المقدس 6 26/1/67

 

 عملیات های محدود


1-  عملیات ريجاب 5/7/57

2-  عملیات قلقله   7/7/59

3-  عملیات غيور اصلي  9/7/59

4-  عملیات سوسنگرد1  10/7/59

5-  عملیات موسيان  13/7/59

6-  عملیات ذوالفقاريه   9/8/59

7-  عملیات ميمك  15/8/59

8-  عملیات عاشورا (1) 28/8/59

9-  عملیات عاشورا   28/8/59

10-عملیات سه‌راهي آبادان   19/9/59

11-عملیات تمرچين 27/9/59

12-عملیات قوچ سلطان  1/10/59

13-عملیات چغالوند 14/10/59

14-عملیات شهيد عباس ملكي 25/12/59

15-عملیات امام مهدي(عج)  26/12/59

16-عملیات امام مهدي(عج)  15/1/60

17-عملیات امام مهدي(عج)  25/1/60

18-عملیات تپه چشمه  11/2/60

19-عملیات شيخ‌فضل‌الله نوري  25/2/60

20-عملیات امام علي(ع)  31/2/60

21-عملیات امام علي(ع)  31/2/60

22-عملیات مرخين   26/4/60

23-عملیات شهيد چمران 3/5/60

24-عملیات شهيد چمران 5/5/60

25-عملیات اورامانات 3/6/60

26-عملیات رجايي، باهنر 10/6/60

27-عملیات نصر  11/6/60

28-عملیات شهيد مدني   27/6/60

29-عملیات كاني سخت   9/9/60

30-عملیات اميرالمومنين(ع)  22/9/60

31-عملیات امام علي(ع)  1/12/60

32-عملیات حسين‌بن‌علي(ع) 26/2/61

33-عملیات ثارالله 15/5/61

34-عملیات تحريرالقدس 21/11/62

35-عملیات والفجر5 29/11/62

36-عملیات والفجر6 2/12/62

37-عملیات قدس1  5/3/64

38-عملیات ظفر1    15/3/64

39-عملیات قدس2  6/4/64

40-عملیات قدس3  20/4/64

41-عملیات قدس4  2/5/64

42-عملیات قدس5  15/5/64

43- عملیات عاشورا(2)        24/5/64

44-عملیات عاشورا(3)  25/5/64

45-عملیات عاشورا4  30/7/64

46-عملیات كربلاي 9    20/1/66

47-عملیات نصر1  25/1/66

48-عملیات انصارالحسين 19/2/66

49-عملیات نصر2  13/3/66

50-عملیات نصر3  27/3/66

51-عملیات نصر5  3/4/66

52-عملیات نصر6  10/5/66

 

عملیات های نامنظم


1-  عملیات نامنظم 7/1359

2-  عملیات نامنظم 8/12/59

3-  عملیات نامنظم 5/1/60

4-  عملیات نامنظم 5/1/60

5-  عملیات نامنظم 10/1/60

6-  عملیات نامنظم 5/6/60

7-  عملیات نامنظم فتح 1 19/7/65

8-  عملیات نامنظم فتح 2 4/8/65

9-  عملیات نامنظم فتح 3 22/8/65

10-عملیات نامنظم نصر 28/10/65

11-عملیات نامنظم فتح 4 22/11/65

12-عملیات نامنظم فتح 4 4/12/65

13-عملیات نامنظم فتح 5 25/1/66

14-عملیات نامنظم فتح 6 27/3/66

15-عملیات نامنظم فتح 7 5/4/66

16-عملیات نامنظم فتح 8 28/4/66

17-عملیات نامنظم 1/5/66

18-عملیات نامنظم 1/5/66         

19-عملیات نامنظم 5/5/66

20-عملیات نامنظم 6/5/66

21-عملیات نامنظم 10/5/66

22-عملیات نامنظم فتح 9 12/5/66

23-عملیات نامنظم فتح 9 18/5/66

24-عملیات نامنظم 30/5/66

25-عملیات نامنظم 13/5/66

26-عملیات نامنظم /5/66 اربيل

27-عملیات نامنظم /5/66 كركوك

28-عملیات نامنظم /5/66 سليمانيه

29-عملیات نامنظم /5/66 سليمانيه

30-عملیات نامنظم 9/6/66

31-عملیات نامنظم 12/6/66

32-عملیات نامنظم فتح 10 13/6/66

33-عملیات نامنظم فتح 10 15/6/66

/**/

:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق
:: برچسب‌ها: عملیات های جنگ ایران و عراق


چهارشنبه دوم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

پرسش های جنگ: چرایی آغاز جنگ ایران و عراق

چه کسی جنگ را آغاز کرد؟ آغازگر جنگ، ایران یا عراق؟

پاسخ به پرسش‏های اساسی جنگ در گفت‌وگو با «محمد درودیان» (1)؛ 

آيا وقوع جنگ اجتناب‌ناپذير بود؟

محمدجواد اکبرپور بازرگانی: عراق چه اهداف و مطالباتی داشت و بر اساس چه تحلیلی از وضعیت ایران و منطقه و بر پایه‌ی چه ملاحظاتی به ایران حمله کرد؟ آیا امکان مذاکره درباره‌ی خواسته‌های عراق از جمله تجدید‌نظر در قرارداد 1975 الجزایر وجود داشت؟ پاسخ به این پرسش‌ها می‌تواند موضوع اجتناب‌پذیری یا اجتناب‌ناپذیری وقوع جنگ را مشخص کند.  رویکرد انتقادی به جنگ ایران و عراق، همگام با تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پس از جنگ، به گفتمان غالب عصر خود تبدیل شد. در این میان پرسش‌های اساسی در مورد 3 مقطع اصلی جنگ ایران و عراق بیش از پیش مورد توجه نسل جدید قرار گرفت و پرسش‌ها از 3 مقطع آغاز، تداوم و پایان جنگ در کانون توجهات جامعه قرار داشت.

کلیدواژه: ایران جنگ را آغاز کرد؟ عراق جنگ را آغاز کرد؟ چرایی آغاز جنگ؟



:: موضوعات مرتبط: آغاز جنگ، ایران یا عراق؟
:: برچسب‌ها: آغازگر جنگ, ایران یا عراق, شروع جنگ


چهارشنبه دوم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

پرسش های جنگ: چرایی ادامه جنگ ایران و عراق

چه کسی جنگ را ادامه داد؟ ادامه دهنده جنگ، ایران یا عراق؟

پاسخ به پرسش‏های اساسی جنگ در گفت‌وگو با «محمد درودیان» (2)؛ 

چرا جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه یافت؟

به نظر می‌رسد تصمیم‌گیری برای ادامه‌ی جنگ پس از فتح خرمشهر با جمیع ملاحظات از نظر اصولی صحیح بود، اگر این تصمیم به نتیجه نرسید و همین امر به انتقاد گروه‌های سیاسی منجر شد، بیش از آنکه متأثر از اصل تصمیم‌گیری باشد، ریشه در نحوه‌ی اجرای آن در عملیات رمضان داشت.

محمدجواد اکبرپور بازرگانی: در قسمت پیشین گفت‌و‌گو با «آقای محمد درودیان»، اجتناب‌پذیری یا اجتناب‌ناپذیری جنگ به بحث گذارده شد. حال، این قسمت از این مصاحبه در پی آن است تا به این سؤال پاسخ دهد که آیا تداوم جنگ امری لازم و اجتناب‌ناپذیر بود یا خیر.

کلیدواژه: ایران جنگ را ادامه داد؟ عراق جنگ را ادامه داد؟ چرایی ادامه جنگ؟



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق، ادامه جنگ، ایران یا عراق؟
:: برچسب‌ها: ادامه دهنده جنگ, ایران یا عراق, تداوم جنگ


چهارشنبه دوم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

پرسش های جنگ: چرایی پایان جنگ ایران و عراق

چه کسی جنگ را پایان داد؟ خاتمه دهنده جنگ، ایران یا عراق؟

پاسخ به پرسش‏های اساسی جنگ در گفت‌وگو با محمد درودیان (3)؛ 

چرا جنگ این گونه و با پذیرش قطعنامه‌ی 598 تمام شد؟

محمدجواد اکبرپور بازرگانی(مصاحبه کننده):؛فرض بر این است که عوامل مختلفی در تعیین سرنوشت نهایی جنگ نقش و تأثیر داشته است، ولی حوادث نظامی ماه‌های پایانی جنگ تأثیر قطعی و نهایی در تصمیم‌گیری ایران داشت و این موضوع را می‌توان در چارچوب استراتژی ایران و عراق بررسی کرد.

محمدجواد اکبرپور بازرگانی(مصاحبه کننده):؛ چگونگی مدیریت جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، انتقاداتی را از سوی برخی گروه‌های سیاسی به همراه داشت. اینکه آیا می‌شد به گونه‌ای برخورد نمود که جنگ آغاز نمی‌شد یا پس از آزادسازی خرمشهر لازم بود که جنگ ادامه پیدا کند، سؤالات و شبهه‌هایی بودند که در بخش‌های پیشین این گفت‌و‌گو تلاش شد تا به آن‌ها پاسخ داده شود.

اما پرسش دیگری که در زمینه‌ی جنگ عراق علیه ایران مطرح است نحوه‌ی پایان دادن به جنگ و به طور اخص این سؤال است که آیا جمهوری اسلامی ایران می‌بایست قطعنامه‌ی 598 را می‌پذیرفت؟ بخش پایانی این گفت‌و‌گو، که اکنون پیش روی شماست، به دنبال پاسخ به این پرسش است.

کلیدواژه: ایران جنگ را پایان داد؟ عراق جنگ را پایان داد؟ چرایی خاتمه جنگ؟



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق، پایان جنگ، ایران یا عراق؟
:: برچسب‌ها: خاتمه دهنده جنگ, ایران یا عراق, پایان جنگ


سه شنبه یکم شهریور ۱۳۹۰
ن : محمد نصر

منابع دانشنامه جنگ ایران و عراق


منابع دانشنامه جنگ ایران و عراق:

در تهیه اطلاعات دانشنامه جنگ ایران و عراق سعی شده تا از معتبرترین منابع دست اول استفاده شود. برخی از منابع معتبر این دانشنامه عبارتند از:

الف)اینترنتی:

سایت پیشین مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ (www.ciw8.net)

ب) کتب:

1- کتب 6 جلدی سیری در جنگ ایران و عراق، محمد درودیان، مرکز مطالعات و نحقیقات جنگ

2- کتب 3جلدی تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، محمد درودیان، حسین اردستانی،  مرکز مطالعات و نحقیقات جنگ

3- کتب 5 جلدی نقد جنگ ایران و عراق، محمد درودیان، مرکز مطالعات و نحقیقات جنگ

4- کتاب گزارش کوتاه، محسن رشید، مرکز مطالعات و نحقیقات جنگ

5-کتاب پرسش‌ها و پاسخ‌ها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و نحقیقات جنگ

6-اطلس جنگ ایران و عراق، محسن رشید، مرکز اسناد دفاع مقدس سپاه

7- اطلس جنگ ایران و عراق، ارتش جمهوری اسلامی ایران



:: موضوعات مرتبط: تاریخ جنگ ایران و عراق