یادی که در دلـــــها هــرگـز نـمی مــیرد یاد شهیدان است

منوی کاربری


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

Up Page
جنگ دفاع مقدس وصیت شهدا
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 417
:: کل نظرات : 111

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 4
:: تعداد اعضا : 8

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 358
:: باردید دیروز : 82
:: بازدید هفته : 857
:: بازدید ماه : 2,257
:: بازدید سال : 9,600
:: بازدید کلی : 162,478
تشکر

ممنونم که به این یادمان شهدا سر زدید .


تشکر میکنم اگه نــــــظر هم بدید .


السلام علیک یا صاحب الزمان

معرفی وبلاگ مذهبی

ضمن سپاس و تشکر از حضورتان


لطفا بقیه وبلاگ های بنده را ببینید:


1 - وبلاگ نـــ ــــــ ــــور ( مذهبی جامع )


2 - وبلاگ ال یاسین ( مذهبی عمومی )


3 - وبلاگ مشـــکوة ( تخصصی قرآنی )


4 - یاد یـار مـهربان ( تخصصی مهدویت )


      منتظر حضور سبزتان هستم




شلمچه ، قبله گاه عشاق

اولین ساعات زیارتگاه شلمچه 


السلام علیکم یا انصار ابی عبد الله الحسین و رحمة الله و برکاته




عاشقان عاشق بلایند.
دُرَّ حیات در احتجاب صدف عشق است
و آن را جز در اقیانوس بلا نمی توان یافت؛
در ژرفای اقیانوس بلا .
عاشقان غواصان این بحرند و اگر مجنون نباشد چگونه به دریا زنند ؟

1334866346866754.gif

نویسنده : باز مانده
پنجشنبه 1397/08/03
114698_orig.jpg

اربعینی ها
یادتان باشد که ستون به ستون را
مدیون قطره قطره خون شهیـــــــدانید

اربعینی ها
وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد،
یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهن هایشان می نوشتند :
یا زیارت یا شهادت

اربعینی ها !
میان ِ هروله های بین الحرمین ،
یاد کنید از شهـــــــدایی که
در آرزوی زیارت ِ شش گوشه ی اربابـــ پرپر شـــدند...

اربعینی ها
نمیدانم از کدام مرز میگذرید ! اما ؛
یاد کنید از شهـــدای مفقودالاثر در مرزهای
مهران ... چذابه ... حاج عمران ...
شلمچه ... .سردشت......
مدافعین حرم....

شما به نیت کدام شهید قدم برمی دارید؟!

نائب الشهید یعنی
همرنگ شهدا شدن
هم قدم شدن با شهدا
هم قدم شدن با اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا

زیارت به نیابت از شهیدان


:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , معنویت و عبادت , عشق و عرفان , فرهنگ و ادب , شعر و دلنوشته , پیام شهید , سیره شهدا , تداوم ایثار , در مسیر شهدا , جوانان نسل سوم , نگارستان خون , عکس دفاع مقدس ,
:: برچسب‌ها: یاد یاران , سیره شهدا , فرهنگ جبهه , شهدا و امام حسین ,
:: بازدید از این مطلب : 157
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : باز مانده
جمعه 1397/04/15
efqe_khamenei_ir_bk0h0behoke_1816225259827554590.jpg
●گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب درباره حاج احمد متوسلیان
‌‌
به‌مناسبت سالگرد ربوده شدن فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در لبنان ۱۴ تیر ۶۱
رهبر انقلاب:
♧خداوند متعال حاج_احمد_متوسلیان را هم مشمول لطف و بركات خودش قرار دهد و خبر خوشى از ایشان به همه‌مان برسد. ایشان عنصر بسیار بااخلاص و فانى در راه خدا بود. من به كه رفتم، ایشان فرمانده بود. ولى مثل یك سپاهى و یك فرد عادى، دوندگى مى‌كرد. هیچ منش فرماندهى به خودش نمى‌گرفت. بسیار بااخلاص و مؤمن بود. وقتى قرار شده بود به این مأموریت اخیر برود - كه دیگر بعد از آن، خبرى از ایشان نداریم - آن قدر خوشحال بود كه به اصطلاح در پوست نمى‌گنجید. این را من در حاج احمد متوسلیان دیدم. ۷۸/۱۰/۱۱
‌‌
♧ ما منتظریم آقاى حاج احمد متوسلیان بیاید. نگویید شهید؛ ما از شهادتش خبر نداریم. خداوند فرزند شما را - هرجا كه هست و در هر حالى كه هست - مشمول لطف و فضل خود قرار دهد. ما آرزو مى‌كنیم خداوند این جوان_مؤمن و صالح را برگرداند. آقاى حاج احمد متوسلیان با همین آقاى حاج همت هم دوست و رفیق و همكار بودند. خداوند همه شان را مشمول لطف خودش قرار دهد. ۷۵/۹/۲۵
‌‌
♧همین سردار عالی‌مقام، جاوید_نشان، آقای حاج احمد متوسلیان که من از نزدیک این مرد برجسته را میشناختم و کار او، روحیه‌ی او و تلاش او را دیده‌ام و او یکی از برجستگان_دفاع_مقدس بود به نظر من بخصوص شما جوان‌های عزیز، شرح_حال این برجستگان را که خیلی درس‌ها به ما می‌آموزد، بخوانید؛ خصوصاً در آن بخشی که مربوط به عملیات این سردار عزیز هست؛ چه در غرب، چه در فتح_المبین، چه در بیت_المقدس.۸۷/۰۹/۲۴
photo_۲۰۱۷_۰۷_۰۴_۲۲_۰۷_۴۳.jpg

 

ما منتظریم...

رهبرانقلاب: نگویید شهید ؛ ما منتظریم حاج احمد متوسلیان انشاءالله بیاید.

«صلوات و سلام خداوند بر رزمنده بااخلاص بی‌نشان حاج احمد متوسلیان»


:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , معنویت و عبادت , ایثار و فداکاری , ولایت مداری , مظلومیت و صبر , روایت ایثار , خاطرات و داستان ها , پیام شهید , سیره شهدا , حماسه سازان , سرداران , تداوم ایثار , مدافعان حرم , نگارستان خون ,
:: برچسب‌ها: سرداران , یاد یاران , سیره شهدا , فرهنگ جبهه , حاج احمد متوسلیان ,
:: بازدید از این مطلب : 160
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 15
نویسنده : باز مانده
پنجشنبه 1396/10/14
نویسنده : باز مانده
جمعه 1396/10/08
نویسنده : باز مانده
پنجشنبه 1396/09/09

:: موضوعات مرتبط: روایت ایثار , خاطرات و داستان ها , تداوم ایثار , خانواده ایثارگران , مدافعان حرم , نگارستان خون , عکس های متفرقه , شهدای مدافع حرم ,
:: برچسب‌ها: خانواده شهدا , شهدای مدافع حرم ,
:: بازدید از این مطلب : 184
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 25
نویسنده : باز مانده
جمعه 1396/04/30
1403780509417091_large.jpg

آنها چفیه داشتند ...... تو چادر داری

آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند...

تو چادر می پوشی تا زهرایی زندگی کنی...

آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود...

 تو چادر می پوشی تا از نفَس های آلوده دور بمانی...

آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند...

 تو چادر می پوشی تا از نگاه های حرام پوشیده باشی ...

آنان چفیه را سجاده می کردند و به خدا می رسیدند ...

 تو با چادرت نماز می خوانی تا به خدا برسی ...

آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند ...

تو  وقتی چادری می بینی یاد زخم پهلوی فاطمه (س)  می افتی ...

آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرت امانت داده اند...

تو چادر سیاهت را محکم می پوشی تا امانتدار خوبی برای آنان باشی ..

 


:: موضوعات مرتبط: فرهنگ و ادب , شعر و دلنوشته , جملات حماسی , پیام شهید , سیره شهدا , حماسه سازان , بانوان ایثارگر , تداوم ایثار , در مسیر شهدا , جوانان نسل سوم , جنگ نرم , نگارستان خون , عکس های متفرقه ,
:: برچسب‌ها: سیره شهدا , شعر و دلنوشته , در مسیر شهدا , درس های جبهه , فرهنگ جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 139
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 35
نویسنده : باز مانده
دوشنبه 1396/04/26
نویسنده : باز مانده
یکشنبه 1396/03/28

 

به عُشّاقِ قرآنِ اَحـمَد(ص)سلام

به یارانِ دینِ مُـحَمـَّد(ص)سلام

 

 

بر آن دسته گـُلهای عاشق درود

بر آن نسلِ همچون شقایق درود

 

 

بر آن لالـه هایی کـه پَرپَر شدند

و سرو و صِـنوبَر که بی سر شدند

 

 

بر آن بال و پَرشان شده شعله وَر

و آن بـیـقـراران بـه گـاهِ خـطر

 

 

بر آنان بُـلـندآسِمـان جایـگـاه

و آن جـانـفـدایـانِ ایـزدپـنـاه

 

 

شهـیــدانِ والامَـقـام! اَلـسَّـلام

و مـردانِ نـیکـومَـرام! اَلـسَّـلام

 

 

و ای جـان نثاران سـلام و درود

و دشمن شکـاران سـلام و درود

 

 

به خون خُفتِگان نامتان جـاوِدان

و بر روح تان رحمـتی بی کـران

 

 

خـدا یـارتـان بود و یـاور خـدا

و بر مـا شما حُـجَّـت و رَهـنَما

 

 

به خون حسین(ع) و علمدار(ع)او

بـه سقّـای(ع)طـفـلانِ تبـدار او

 

 

به اکبر(ع)به اصغر(ع) به یارانِ او

به یارانِ خـوش عَهد و پیمـانِ او

 

 

قَـسَم بی نـواییم و بس روسیـاه

و درمـانده و بی کـَس و بی پنـاه

 

 

شفیعـانِ مـا روزِ «مَـحشَر» شوید

و غـمخـوارِ مـا نـزدِ «داور» شوید

 

 

ز مـا ایـن بُـوَد الـتـمـاسِ دُعـا

شَفـاعت شَفـاعت به نـزدِ خُـدا

 

منبع : دفاع پرس -    سیاوش امیری

 


 


:: موضوعات مرتبط: فرهنگ و ادب , شعر و دلنوشته , پیام شهید , سیره شهدا , تداوم ایثار , در مسیر شهدا , نگارستان خون , عکس دفاع مقدس ,
:: برچسب‌ها: اشعار , سیره شهدا , یاد یاران ,
:: بازدید از این مطلب : 166
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 30
نویسنده : باز مانده
جمعه 1396/03/05

 

۱-پندار ما این است که ما مانده­ایم و شهدا رفته­ اند،اماحقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده­اند.

۲-مپندار که تنها عاشوراییان را بدان بلا آزموده اند ولاغیرصحرای بلا به وسعت همه تاریخ است

۳-اگر انسان هایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ هستند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند،دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد.

۴-دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند،وگرنه درهنگام راحت و فراغت و صلح چه بسیارنداهل دین.

۵-عالم محضرشهداست،اماکو محرمی که این حضور را دریابد و در برابر این خلاء ظاهری خود را نبازد زمان می­گذرد و مکانها فرو می­شکننداماحقایق باقی است


:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , معنویت و عبادت , مظلومیت و صبر , عشق و عرفان , رهنمودهای جهادی , سخنان ابرار , مقالات و گفته ها , پیام شهید , سخنان شهدا , سیره شهدا , حماسه سازان , نام آوران , تداوم ایثار , در مسیر شهدا ,
:: برچسب‌ها: شهید آوینی , سیره شهدا , فرهنگ جبهه , رهنمودهای جهادی ,
:: بازدید از این مطلب : 574
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 35
نویسنده : باز مانده
چهارشنبه 1396/03/03

سوم خرداد؛ روزی به وسعت همه تاریخ ایران



فتح خرمشهر نه يك واقعه نظامی، بلکه يك مفهوم انساني است؛ تاریخ ايران مملو از حوادث تلخ و شيرين و فراز و نشيب‌هاي مختلف است. از 22 بهمن سال 57 به اين سو حركت تاريخ در ايران ديگر گونه می‌شود. اگر تا پيش از اين زمان ، تاریخ معاصر ما با شكست و سقوط و عقب‌نشيني و از دست رفتن بخش‌هاي مختلف كشور و تسليم شدن در برابر قدرت‌هاي بيگانه آغشته شده بود، با پيروزي انقلاب اسلامي جريان تاريخ در ايران مسير متفاوتي را در پيش گرفت. از اين به بعد بود كه پيروزي، سربلندي، مقاومت و تاراندن مهاجمان و سرسختي براي حفظ حتي يك ميلي‌متر از خاك كشور، تبديل به رسم ايرانيان شد. براي نخستين‌بار درتاريخ معاصر، ايران وارد يك جنگ نابرابر و همه‌جانبه شد و اجازه نداد وجبي از خاك سرزمين‌مان اشغال شود. فتح خرمشهر، پاياني بود بر صدها سال به يغما رفتن خاك اين سرزمین كه به واسطه حماقت و خيانت پادشاهان بر تاريخ ما تحميل شد. حتي رژيم استبدادي- استعماري پهلوي نيز بخش‌هایی از کشورمان را به بیگانگان بخشید؛ از جمله بحرين. اين بار ملتي كه با دم مسيحايي امام خميني(ره) زنده شده بود، با تكيه بر توانمندي‌ها و ايمان خود، تاريخ را تغيير داد و به اين ترتيب، سوم خرداد، روزي شد به وسعت همه تاريخ و خرمشهر، شهري شد به بزرگي يك ملت. به همین دلیل بود که فرمانده بزرگ این آزادسازی در سخنی تاریخی و تاریخ‌ساز فرمود: «فتح خرمشهر فتح خاك نيست، بلكه فتح ارزش‌های اسلامی است.»


:: موضوعات مرتبط: رهنمودهای جهادی , مقالات و گفته ها , روایت ایثار , خاطرات و داستان ها , تاریخ دفاع مقدس , مناطق حماسه ساز , مقالات و تحلیلها , تداوم ایثار , در مسیر شهدا , نگارستان خون , عکس دفاع مقدس ,
:: برچسب‌ها: مناطق عملیاتی , تاریخ دفاع مقدس ,
:: بازدید از این مطلب : 127
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 42
نویسنده : باز مانده
یکشنبه 1396/01/27

فاطمه (دختر شهید عماد مغنیه) می گوید:

مادر من یک زن فوق العاده است، خبر شهادت بابا که رسید رفت و دو رکعت نماز خواند ...
همه ی ما را مادر آرام کرد، بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند، وقتی دید در مواجه با پیکر بابا بی تاب شده ایم،
خطاب به جنازه بابا گفت؛
الحمدالله که وقتی شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند...
همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد که آرام شدیم.
بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد، یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند ...

خبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور ...
دلم سوخت وقتی برادرم جهاد را دیدم ...
مثل بابا شده بود ...
خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود، جای کبودی و خون مردگی ها ...
تصاویر شهادت بابا و جهاد با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم ...
باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی را آرام کرد.
وقتی صورت جهاد را بوسید گفت:
ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده؛
البته هنوز به ارباً اربا نرسیده ...
باز خجالت آراممان کرد ...


:: موضوعات مرتبط: روایت ایثار , خاطرات و داستان ها , پیام شهید , سیره شهدا , حماسه سازان , سرداران , نام آوران , بانوان ایثارگر , تداوم ایثار , خانواده ایثارگران , شهدای جهان اسلام , در مسیر شهدا , جوانان نسل سوم , نگارستان خون ,
:: برچسب‌ها: خانواده شهدا , شهدای جهان اسلام , سیره شهدا ,
:: بازدید از این مطلب : 166
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 56
نویسنده : باز مانده
دوشنبه 1396/01/21

Image result for ‫پدران آسمانی‬‎

Related image


:: موضوعات مرتبط: پیام شهید , سیره شهدا , حماسه سازان , سرداران , نام آوران , تداوم ایثار , خانواده ایثارگران , شهدای جهان اسلام , نگارستان خون , تصاویر شهدا ,
:: برچسب‌ها: یاد یاران , شهدای مدافع حرم , خانواده شهدا , مناسبت ها ,
:: بازدید از این مطلب : 154
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 57
نویسنده : باز مانده
جمعه 1395/11/01

شهید

 

خوشا آن روز را که سنگری بود

 

شبی ، میدان مینی ، معبری بود

 

خوشا آن روزهای آسمانی

 

که شوری بود ، سودا و سری بود

 

خوشا روزی که دل را دلبری بود

 

غزل خوان نگاه آخری بود

 

خوشا آن روزها در خط اروند

 

هوای روضه های مادری بود

 

و اهل آسمان بودیم آن روز

 

که قدری بی نشان بودیم آن روز

 

و نای دل نوای نینوا داشت

 

و با صاحب زمان(عج) بودیم آن روز

 

و کاش آن روزگاران گم نمی شد

 

هوای خوب باران گم نمی شد ...

 

صفای جبهه ها می ماند ای کاش

 

صدای پای یاران گم نمی شد

 

من بال و پر شهید را می بوسم

 

پا تا به سر شهید را می بوسم

 

دستم نرسد اگر به دامان شهید

 

دست پدر شهید را می بوسم

 

 

یک  کاروان گل لاله ( دمی با اشعار ناب شهیدان همراه شویم)

:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , معنویت و عبادت , توسل و مناجات , ایثار و فداکاری , شجاعت و مقاومت , فرهنگ و ادب , شعر و دلنوشته , پیام شهید , سیره شهدا , تداوم ایثار , خانواده ایثارگران , نگارستان خون , عکس دفاع مقدس ,
:: برچسب‌ها: فرهنگ جبهه , سیره شهدا , درس های جبهه , یاد یاران , خانواده شهدا ,
:: بازدید از این مطلب : 167
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 62
نویسنده : باز مانده
پنجشنبه 1395/05/14

 

از ویژگی‌های ابراهیم این بود که معمولاً کسی از کارهایش مطلع نمی‌شد. بجزکسانی که همراهش بودند و خودشان کارهایش را مشاهده می‌‌کردند. اما خود ابراهیم جز در مواقع ضرورت از کارهایش حرفی نمی‌زد

 

 عباس هادی می گوید: از ویژگی‌های ابراهیم این بود که معمولاً کسی از کارهایش مطلع نمی‌شد. بجزکسانی که همراهش بودند و خودشان کارهایش را مشاهده می‌‌کردند. اما خود ابراهیم جز در مواقع ضرورت از کارهایش حرفی نمی‌زد و همیشه این نکته را اشاره می‌کرد که:
« اگر کار برای رضای خداست، گفتن نداره » و یا « مشکل کارهای ما اینه که برای رضای همه کار می‌کنیم، به جز خدا »
حضرت علی (ع) نیز می فرماید: « هر کس قلبش را ( و اعمالش را از غیر خدا ) پاک ساخت مورد نظر خدا قرار خواهد گرفت. » غرر الحکم ص ۵۳۸
عرفای بزرگ نیز در سرتاسر جملاتشان به این نکته اشاره می‌کنند که اگر کاری برای خدا بود ارزشمند می‌شود. و انسان باید هر کاری حتی مسائل شخصی خودش را برای رضای خدا انجام دهد.
یا اینکه می‌فرمودند: « هر نَفَسی که انسان در دنیا برای غیر خدا کشیده باشد در آخرت به ضررش تمام می‌شود. »
در دوران مجروحیت ابراهیم به یکی از زورخانه‌های تهران رفتیم و در گوشه‌ای نشستیم. با وارد شدن هر پیشکسوت صدای زنگ مرشد به صدا در می‌آمد و کار ورزش چند لحظه‌ای قطع می‌شد. تازه وارد هم دستی از دور برای ورزشکاران نشان می‌داد و با لبخندی بر لب درگوشه‌ای می‌نشست، ما هم به کارهای ورزشکارها و مردم نگاه می‌کردیم. ابراهیم در حالی که با دقت به حرکات مردم نگاه می‌کرد برگشت و آرام گفت: ” این مردم که اینطوری از صدای زنگ خوشحال می‌شن رو ببین».
بعد ادامه داد:” بعضی از این آدم‌ها عاشق زنگ زورخونه‌اند. اینها اگر اینقدر که عاشق این زنگ بودند عاشق خدا می‌شدند دیگر روی زمین نبودند. تو آسمون‌ها راه می‌رفتند»
بعد گفت: دنیا هم همینه، تا آدم عاشق دنیاست و به این دنیا چسبیده حال و روزش همینه، اما اگه سرش رو به سمت آسمون بیاره و کارهاش رو برای رضای خدا انجام بده. مطمئن باش زندگیش عوض می‌شه و تازه معنی زندگی کردن رو می‌فهمه


:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , عشق و عرفان , روایت ایثار , خاطرات و داستان ها , تاریخ دفاع مقدس , وقایع و حوادث , پیام شهید , سیره شهدا , حماسه سازان , نام آوران , شهدای گمنام , تداوم ایثار ,
:: برچسب‌ها: خاطرات شهدا , فرهنگ جبهه , درس های جبهه , سیره شهدا , نام آوران , شهید ابراهیم هادی ,
:: بازدید از این مطلب : 160
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 50
نویسنده : باز مانده
شنبه 1394/11/10

افسران - کلام شهید... ماه**همت

وقتی امام ره فرمود خط، باید حفظ شود حاج ابراهیم هیچ چیز جز فرمان حضرت امام ره جلوی چشمش نمی آمد،
بعد از یه مدت با ظاهری خسته و سر و صورت خاکی اومد، گفتم ابراهیم ترو خدا چیزی بخور،
گفت: من تو این دنیا سهمی ندارم...... هنوز فرمان امام رو زمینه.......

آیا ما برای فرمان امام حاضر کاری کردیم ؟!

افسران - من باید خط را حفظ کنم.......
دلیل غربتشان اهل خاک بودن ماست

نه بی مزار شدن ها ، نه بی پلاکی ها

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند

زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها

 


:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , ایثار و فداکاری , بصیرت و سیاست , ولایت مداری , روایت ایثار , خاطرات و داستان ها , پیام شهید , سخنان شهدا , سیره شهدا , حماسه سازان , سرداران , تداوم ایثار , در مسیر شهدا , نگارستان خون ,
:: برچسب‌ها: فرهنگ جبهه , سیره شهدا , سرداران , شهید همت ,
:: بازدید از این مطلب : 154
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : باز مانده
جمعه 1394/11/09
افسران - ♦ داستان تحول شهید احمد علی نیری
▂ ▃ ▄ ▅ ▆ ▇ █ ♦ داستان تحول شهید احمد علی نیری ♦ █ ▇ ▆ ▅ ▄ ▃ ▂

از زبان خود شهید:

یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند.
یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری روآب کن بیار…
منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید.
از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.
تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم .
همان جا پشت درخت مخفی شدم …
می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم.
پشت آن درخت وکنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودن .همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو ازین گناه می گذرم
از جایی دیگر آب تهیه کردم ورفتم پیش بچه ها ومشغول درست کردن آتش شدم.
خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود هرکس برای خداگریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت .
گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشک میریختم ومناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله… به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد به اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد!!! همه می گفتند سبوح القدوس و رب الملائکه والروح…
از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…”

:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , معنویت و عبادت , توسل و مناجات , عجائب و امدادهای غیبی , عشق و عرفان , روایت ایثار , خاطرات و داستان ها , پیام شهید , سیره شهدا , حماسه سازان , نام آوران , تداوم ایثار , در مسیر شهدا , نگارستان خون ,
:: برچسب‌ها: خاطرات شهدا , سیره شهدا , فرهنگ جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 130
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 5
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
نگاهم " یـــــاد یـــــــاران " کـرده اینک دلمـــ ســـر در گـریــــــبان کرده ا ینک غمـــ و فریــــاد من از این و آن نیست دلم " یـــاد شـــــهیدان " کـــرده اینک ===================== چه بسیار فرق است بین " یا حسین " گفتن و " با حسین " بودن ! همۀ کوفیان " یا حسین " گفتند اما اندکی از آنان " با حسین " ماندند ... و عاقبت بجای حسین ، سرش را بالا بردند...
منو اصلی
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه