یادی که در دلـــــها هــرگـز نـمی مــیرد یاد شهیدان است

منوی کاربری


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

Up Page
جنگ دفاع مقدس وصیت شهدا
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 417
:: کل نظرات : 111

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 4
:: تعداد اعضا : 8

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 356
:: باردید دیروز : 82
:: بازدید هفته : 855
:: بازدید ماه : 2,255
:: بازدید سال : 9,598
:: بازدید کلی : 162,476
تشکر

ممنونم که به این یادمان شهدا سر زدید .


تشکر میکنم اگه نــــــظر هم بدید .


السلام علیک یا صاحب الزمان

معرفی وبلاگ مذهبی

ضمن سپاس و تشکر از حضورتان


لطفا بقیه وبلاگ های بنده را ببینید:


1 - وبلاگ نـــ ــــــ ــــور ( مذهبی جامع )


2 - وبلاگ ال یاسین ( مذهبی عمومی )


3 - وبلاگ مشـــکوة ( تخصصی قرآنی )


4 - یاد یـار مـهربان ( تخصصی مهدویت )


      منتظر حضور سبزتان هستم




شلمچه ، قبله گاه عشاق

اولین ساعات زیارتگاه شلمچه 


السلام علیکم یا انصار ابی عبد الله الحسین و رحمة الله و برکاته




عاشقان عاشق بلایند.
دُرَّ حیات در احتجاب صدف عشق است
و آن را جز در اقیانوس بلا نمی توان یافت؛
در ژرفای اقیانوس بلا .
عاشقان غواصان این بحرند و اگر مجنون نباشد چگونه به دریا زنند ؟

1334866346866754.gif

نویسنده : باز مانده
پنجشنبه 1396/10/28
نویسنده : باز مانده
یکشنبه 1396/07/02

وجوه مشترك عاشورا و دفاع مقدس

 

رویدادها در تاریخ، هرچه از زمان وقوع و ولادت خویش فاصله می گیرند، كم رنگ‎تر و بی فروغ‎تر می شوند و سرانجام به سایه روشنی از یك خاطره یا حادثه در ذهن‎ها بدل می گردند، امّا تنها، یك حادثه را می شناسیم كه در روزی داغ، در سرزمینی كوچك و گمنام به نام «كربلا» رخ داد و امروز پس از قرن‎ها و روزگاران دراز، دامنگستر و تأثیر گذار و حركت آفرین، به سمت فردایی درخشان‎تر راه می سپارد. شور و شكوه و شراره‎ای كه عاشورا آفرید، هنوز و هماره قلمرو قلب و ذهن انسان‎ها را فتح می كند و خون خیزش و حركت در رگ‎ها می دواند.

این ویژگی‎، این سخن پیامبر را به یاد می آورد:

ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا[1]

از شهادت حسین، آتشی در قلب مۆمنان افروخته شود كه هرگز سردی و خاموشی نمی پذیرد.

كربلا، زنده، زاینده و فزاینده است؛ كوثری است كه می جوشد و هر عصر و نسلی به نسبت توان و تكاپو و ظرفیت خویش از آن بهره می‎گیرد. كربلا به روح‎ها طراوت، زیبایی، سرزندگی و شیوه خوب زیستن می آموزد كه حسین (علیه السلام) یعنی خوب، یعنی زیبا.

كربلا، اساسنامه ایمان، فهرست همه خوبی‎ها و فرهنگنامه قبیله معرفت و عشق است. هیچ كس نیست كه با كربلا انس و الفت بیابد و شكفتن و بالیدن و جوشش و حیات را در خود احساس نكند. جامعه‎ای نیز كه با فرهنگ عاشورا پیوند و آشنایی بیابد، سرشار پویایی، زایایی و توانایی خواهد شد. به همین دلیل است كه كربلا، بهترین پایگاه الهام برای حركت و خیزش و قیام است و آنان كه معرفت عاشورایی یافته اند، انسان هایی‎اند كه حرّیت، عزّت، جوانمردی، پاكبازی، اخوّت، صمیمیّت، عرفان، ایمان وشهادت، درون مایه زیستن و قانون زندگی و جهت گیری‎هاشان خواهد شد.

 


:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , معنویت و عبادت , توسل و مناجات , اخلاق اسلامی در جبهه , ایثار و فداکاری , بصیرت و سیاست , ولایت مداری , محبت و اخوت , مظلومیت و صبر , عشق و عرفان , رهنمودهای جهادی , مقالات و گفته ها , پیام شهید , سیره شهدا ,
:: برچسب‌ها: فرهنگ جبهه , سیره شهدا , یاد یاران ,
:: بازدید از این مطلب : 144
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 20
نویسنده : باز مانده
جمعه 1396/02/08

در آرزوی شهادت

لحظه وصل عبد به معبود، عاشق به معشوق و نیستی به بی‌نهایت، آن‌چنان زیبا و دل‌انگیز است که افلاکیان عاشق هشت سال دفاع مقدس، همواره به‌دنبال چشیدن لذت چنین وصلی بودند. آنان بی‌هیچ ترس و واهمه‌ای به زیر آتش گلوله‌های دشمن رفته و عاشقانه وجود خویش را در دفاع از حیثیّت و شرف کشور و اسلام عزیز فدا می‌کردند.
شهید شیرودی یکی از رزمندگان دلیر و وارسته‌ای بود، که همواره در جبهه، عاشقانه می‌جنگید و حماسه خلق می‌کرد. او تمام مأموریت‌هایش را به امید شهادت شروع می‌کرد، آن چنان که خود می‌گوید: «در هنگام رفتن به مأموریت حالت یک عاشق را دارم که به طرف معشوق می‌رود و در هنگام بازگشت، با وجود موفقیت غمگینم، چون احساس می‌کنم هنوز آن‌طور که باید، خالص نشده‌ام تا مورد قبول دعوت خدا قرار گیرم.»

بهترین خاطره

شهید شیرودی دو هفته قبل از شهادت، بهترین خاطره خود را چنین تعریف می‌کند: «اوایل جنگ بود، عراق در یکی از جبهه‌ها با ۳ لشکر کامل حمله کرد. ما با کم‌ترین وسایل و نفرات، این ۳ لشکر را همراه با ۸۰% وسایلشان از بین بردیم تا آن‌جا که باقی‌مانده اندک نفراتشان نیز مجبور به فرار شدند و این بهترین خاطره من است که در ۲۴ ساعت مقاومت مردانه، عراق را از آن فکری که سه روزه می‌خواست به تهران برسد آن‌چنان پشیمان کردیم که دیگر راهی برایش باقی نمانده بود.»

 


:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , معنویت و عبادت , توسل و مناجات , اخلاق اسلامی در جبهه , ایثار و فداکاری , ولایت مداری , عشق و عرفان , روایت ایثار , خاطرات و داستان ها , تاریخ دفاع مقدس , وقایع و حوادث , پیام شهید , وصیت شهدا , سخنان شهدا ,
:: برچسب‌ها: یاد یاران , خاطرات شهدا , سیره شهدا , سرداران , درس های جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 183
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 51
نویسنده : باز مانده
دوشنبه 1396/01/21

 

آن شب علی پیراهن عربی ‌ای را كه مادر از مكه برایش آورده بود، تن كرد و نمازش را با همان خواند . مادر وقتی او را در جامه ی سپید دید، لحظه ‌ای خیال كرد او در زمین نیست. او را در صف سپید پوشانی دید كه لبیک گویان به آسمان می‌ رفتند. قلبش ریخت. به خودش دلداری داد و فكر كرد از تأثیرات مراسم حج است. با این حال نتوانست تاب آورد و گفت: «علی جان، لباست را عوض كن سرما می ‌خوری» ...


  ده‌سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی زمانی که ستوان علی صیاد شیرازی افسر گمنامی در لشکر تبریز بود، تیمسار یوسفی فرمانده لشکر در میان جمعی از نظامیان گفته بود: «نام این جوان را به خاطر بسپارید. من در ناصیه او آن‌قدر لیاقت می‌بینم که اگر بخت یارش باشد و از شر حاسدان در امان بماند، روزی فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران شود!» ... پیش‌بینی سرلشکر پیر سیزده سال بعد هنگامی تحقق یافت که ایران یکی از حساس‌ترین لحظات تاریخی خود را می‌گذراند ...



در تاریخ 21 فروردین ماه 1378 صیاد شیرازی، صیاد دل‌ها شد و از شهادت روزی اش شد. این شهادت به تعبیر رهبر انقلاب مرگ تاجرانه است و معیاری است برای نمایش کوردلی بیش از پیش منافقان. متن زیر شرح ماوقعی است از شهادت صیاد شیرازی که به نقل از کتاب «در کمین گل سرخ» در ادامه می‌آید:

روز هیجده فروردین، مادر از حج برگشت، در فرودگاه مشهد وقتی او علی را در میان فرزندان و استقبال كنندگانش ندید ، دلش به تلاطم افتاد و به جای همه ی  پاسخ ‌ها تنها پرسید : پس علی كجاست ؟ علی ؟

با قسم به هر چه كه پیش او عزیز بود ، فهماندند كه علی صحیح و سالم است اگر كه الان در آن ‌جا نیست فقط به خاطر جلسه‌ای است كه در تهران با فرماندهان عملیات ثامن‌الائمه دارد . اما دل مادر آرام و قرار نداشت . نگران علی بود . آیا دل مادر از چیزی خبر داشت ؟

ساعتی بعد كار مادر به بیمارستان كشید. اطرافیان این را به حساب ضعف جسمانی‌ او گذاشتند. مسبوق به سابقه بود . به همین خاطر اگر اصرار علی نبود حتی به حج هم نمی‌ توانست برود .

نیمه‌ های شب بود كه چشم‌ های مادر باز شد. علی بالای سرش بود. فقط شنید : «عزیز جان!» باز از هوش رفت . اما صبح كه به هوش آمد ، كسی متوجه ‌اش نشد. احساس كرد حالش بهتر شده است. علی كمی آن طرف‌ تر با دكتر ها دور میز نشسته بودند و صبحانه می ‌خوردند. دلش می ‌خواست لحظاتی سیر پسرش را نگاه كند...


:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , معنویت و عبادت , توسل و مناجات , اخلاق اسلامی در جبهه , ایثار و فداکاری , ولایت مداری , روایت ایثار , خاطرات و داستان ها , تاریخ دفاع مقدس , وقایع و حوادث , پیام شهید , سیره شهدا , حماسه سازان , سرداران ,
:: برچسب‌ها: یاد یاران , شهید صیاد شیرازی , زندگی نامه شهدا , سرداران , سیره شهدا ,
:: بازدید از این مطلب : 151
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 51
نویسنده : باز مانده
پنجشنبه 1395/05/14

 

از ویژگی‌های ابراهیم این بود که معمولاً کسی از کارهایش مطلع نمی‌شد. بجزکسانی که همراهش بودند و خودشان کارهایش را مشاهده می‌‌کردند. اما خود ابراهیم جز در مواقع ضرورت از کارهایش حرفی نمی‌زد

 

 عباس هادی می گوید: از ویژگی‌های ابراهیم این بود که معمولاً کسی از کارهایش مطلع نمی‌شد. بجزکسانی که همراهش بودند و خودشان کارهایش را مشاهده می‌‌کردند. اما خود ابراهیم جز در مواقع ضرورت از کارهایش حرفی نمی‌زد و همیشه این نکته را اشاره می‌کرد که:
« اگر کار برای رضای خداست، گفتن نداره » و یا « مشکل کارهای ما اینه که برای رضای همه کار می‌کنیم، به جز خدا »
حضرت علی (ع) نیز می فرماید: « هر کس قلبش را ( و اعمالش را از غیر خدا ) پاک ساخت مورد نظر خدا قرار خواهد گرفت. » غرر الحکم ص ۵۳۸
عرفای بزرگ نیز در سرتاسر جملاتشان به این نکته اشاره می‌کنند که اگر کاری برای خدا بود ارزشمند می‌شود. و انسان باید هر کاری حتی مسائل شخصی خودش را برای رضای خدا انجام دهد.
یا اینکه می‌فرمودند: « هر نَفَسی که انسان در دنیا برای غیر خدا کشیده باشد در آخرت به ضررش تمام می‌شود. »
در دوران مجروحیت ابراهیم به یکی از زورخانه‌های تهران رفتیم و در گوشه‌ای نشستیم. با وارد شدن هر پیشکسوت صدای زنگ مرشد به صدا در می‌آمد و کار ورزش چند لحظه‌ای قطع می‌شد. تازه وارد هم دستی از دور برای ورزشکاران نشان می‌داد و با لبخندی بر لب درگوشه‌ای می‌نشست، ما هم به کارهای ورزشکارها و مردم نگاه می‌کردیم. ابراهیم در حالی که با دقت به حرکات مردم نگاه می‌کرد برگشت و آرام گفت: ” این مردم که اینطوری از صدای زنگ خوشحال می‌شن رو ببین».
بعد ادامه داد:” بعضی از این آدم‌ها عاشق زنگ زورخونه‌اند. اینها اگر اینقدر که عاشق این زنگ بودند عاشق خدا می‌شدند دیگر روی زمین نبودند. تو آسمون‌ها راه می‌رفتند»
بعد گفت: دنیا هم همینه، تا آدم عاشق دنیاست و به این دنیا چسبیده حال و روزش همینه، اما اگه سرش رو به سمت آسمون بیاره و کارهاش رو برای رضای خدا انجام بده. مطمئن باش زندگیش عوض می‌شه و تازه معنی زندگی کردن رو می‌فهمه


:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , عشق و عرفان , روایت ایثار , خاطرات و داستان ها , تاریخ دفاع مقدس , وقایع و حوادث , پیام شهید , سیره شهدا , حماسه سازان , نام آوران , شهدای گمنام , تداوم ایثار ,
:: برچسب‌ها: خاطرات شهدا , فرهنگ جبهه , درس های جبهه , سیره شهدا , نام آوران , شهید ابراهیم هادی ,
:: بازدید از این مطلب : 160
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 50
نویسنده : باز مانده
چهارشنبه 1395/02/08
نویسنده : باز مانده
پنجشنبه 1393/11/09

 

رفاقت هم ، رفاقت به سبک شهدا... شهید هاشمی و شهید تورجی زاده


محمد رضا و رحمان هردو رفیق بودن بچه محل و عضو یک گردان و...باهم عقداخوت بسته بودن.

محمد فرمانده گردان بود و رحمان بیسیم چیش.اما رحمان تو کربلای 5 پرکشید و رفت...

محمد رضا خیلی بیقراری میکرد چند بار وقتی می خواست مداحی کنه اول دعا موقع گفتن بسم الله تا میگفت بسم الله الرحمن ....به رحمن که می رسید دیگه نمیتونست ادامه بده...گریه امونش نمیداد...

یه شب محمد تو مناجات سحرش داشت با رحمان صحبت میکرد...ناله می کرد و می گفت رفیق بنا نبود نامردی کنی و...

بالاخره نوبت محمد شد ، بعد از گذشت چند ماه از شهادت سید رحمان هاشمی محمدم آسمونی شد..

الانم مزارشون کنار هم تو گلزار شهدای اصفهانه...


:: موضوعات مرتبط: معنویت و عبادت , توسل و مناجات , اخلاق اسلامی در جبهه , محبت و اخوت , خاطرات و داستان ها , وقایع و حوادث , سیره شهدا , نام آوران , در مسیر شهدا , جوانان نسل سوم , تصاویر شهدا , عکس دفاع مقدس ,
:: برچسب‌ها: فرهنگ جبهه , سیره شهدا , یاد یاران , درس های جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 209
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 20
نویسنده : باز مانده
جمعه 1393/06/28
نویسنده : باز مانده
چهارشنبه 1393/05/08

 

همه می‌دانستند آن روز مراسم خاكسپاری سید مرتضی آوینی است، قرار نبود آیت‌الله سید علی خامنه‌ای در این مراسم باشكوه شركت كنند، در اولین ساعات روز آقا تماس گرفتند و فرمودند:«من دلم گرفته، دلم غم دارد، می‌خواهم بیایم تشییع پیكر پاك شهید آوینی. من افتخار می‌كنم به وجود این بچه‌های نویسنده و هنرمندی كه در این مجموعه حوزه هنری تلاش می كنند. این آقای آوینی را آدم وقتی سیما و چهره نورانی‌اش را می‌بیند، همین‌طور دوست دارد به ایشان علاقمند بشود».


دل بی‌قرار رهبر در جست و جوی مروارید گم شده سپاهش بود، كه اینك بر دوش هزاران ایرانی مسلمان به سمت بهشت‌زهرا می‌رفت، و باز هم آقا صبور،‌ سنگین و سرافراز غم فراق یكی دیگر از مرواریدانش را به جان می‌خرید.

منبع : کتاب راز خون صفحه 30

==================================
ادامه مطلب را ببینید 


:: موضوعات مرتبط: معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , ایثار و فداکاری , ولایت مداری , عشق و عرفان , خاطرات و داستان ها , سیره شهدا , سرداران , نام آوران , در مسیر شهدا , عکس دفاع مقدس ,
:: برچسب‌ها: خاطرات شهدا , سیره شهدا , فرهنگ جبهه , درس های جبهه , شهید آوینی , سرداران ,
:: بازدید از این مطلب : 162
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : باز مانده
شنبه 1393/03/31

خاطراتی از زندگی یک اسطوره

امروز 31 خرداد سالگرد شهادت دکتر چمران است. بدین مناسبت تصمیم گرفتیم خاطراتی کوتاه از این شهید را نقل کنیم.
ادامه مطلب را ببینید

:: موضوعات مرتبط: معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , ایثار و فداکاری , شجاعت و مقاومت , عشق و عرفان , خاطرات و داستان ها , سیره شهدا , سرداران , تصاویر شهدا ,
:: برچسب‌ها: خاطرات شهدا , فرهنگ جبهه , شهید چمران , سرداران , درس های جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 187
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : باز مانده
جمعه 1393/01/22

انـور ( نگهبــان عراقـــی ) گفت :

یــکی از خلبــان های شما رو آوردن همیــن بیمارستــان ،
بــدجوری مجروح شده بــود !
ایــن خلبــان شما قرار بــود پل ارتباطی العماره بــه تنــومه را
بمبــــــاران کنــه.
امــا حیــن بمبــاران چنــد خانـم رو میبینــه که بچـــــه هاشون هم
باهاشونــه و در حال عبور از پــــــل هستـن ،
پــل رو بمبــاران نمی کنــه و یــه چرخ میزنــه تا عابریــن پیــاده
از روی پــل رد بشن !
تــو چرخ زدن ، پدافنــد هوایــی عراق هواپیــما رو می زنــه
و خلبــان با چتــر می افتــه و اسیــر ما میشه !
انــور در حالی که اشـــــک از چشمانش سرازیــر می شد گفت :
شمــــا تــو جنــــگ هم انسانیــت داشتیــد !

• منبع کتاب پایــی که جا مانــد •

:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , اخلاق اسلامی در جبهه , ایثار و فداکاری , مظلومیت و صبر , شجاعت و مقاومت , خاطرات و داستان ها , وقایع و حوادث , نام آوران , جانبازان و آزادگان , عکس های متفرقه ,
:: برچسب‌ها: فرهنگ جبهه , درس های جبهه , خاطرات جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 146
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : باز مانده
شنبه 1393/01/09

 

عاشق رزمندگان بود . عملیات که میشد در حجره ها را یکی یکی  میزد و به طلبه ها می گفت : فلان شهید امروز خاکسپاری شد . برایش نماز وحشت ( نماز شب اول قبر ) بخوانید .

یک شب که تعداد زیادی از شهدا دفن شده بودند ، در حجره ها را میزد و میگفت برای 5 نفر از شهدا نماز وحشت بخوانید . یکی از دوستتان گفت : آخه پنج بار نماز وحشت طول میکشد . من برای دو نفرشان نماز میخوانم . او با حالتی نیمه عصبانی گفت : آنها رفتند شهید شدند ، جانشان را دادند ، خیلی سخت است ما برایشان نماز بخوانیم ؟؟؟

او عاقبت در عملیات نصر 4 عاشقانه به جمع شهدا پیوست .

روحانی شهید محمود جولاپور . یادش گرامی باد .


:: موضوعات مرتبط: اخلاق اسلامی در جبهه , محبت و اخوت , خاطرات و داستان ها , خاطرات من , سیره شهدا , نام آوران , شهدای روحانی , در مسیر شهدا , تصاویر شهدا , عکس دفاع مقدس ,
:: برچسب‌ها: یاد یاران , سیره شهدا , فرهنگ جبهه , خاطرات شهدا ,
:: بازدید از این مطلب : 130
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
شنبه 1392/11/05
\"66a20a9705072903ce55c57d719b9883-425\"


عکسی که نصفش در آسمان است.



در این عکس شصت و چهار نفر دیده می شوند.



جنگ که به پایان رسید، فقط سی و دو نفر از این بچه ها،

 

در این دنیا ماندگار شده بودند...

عکسی یادگاری چند روز قبل از عملیات کربلای چهار...



شهیدانی که در عکس می بینید عبارتند از:مجید پیــله فروشها،

پرویز اسفندیاری، مهرداد خانبان، علی جاویرمهر، فلاح انبوهی،

شـــالباف، رضا وهــــابی، ابـراهیم کـــرمی، محـــمدرضا کبیری،

حسین اسماعیلی، محسن امامقلی، قاسم جمالی، حسـین عبادی،

مجــــید روغنی، محـــمود احــــمدی، عـــبادی، داوود خلـــــیلی،

رضا پیله فروشها، رحیم صحراکارنیا، احمد اللهیاری، سید باقر

علمی، محمد کیامیری، علیرضا جوادی، اکبر اسدی، اصغر مافی،

اسماعیل مرندی، سید علی حسینی، امیر باقریان، محسن زرینی،

صادق صالحی، جعفر سقائیان، پرویز اسفندیاری،عباس عطاری

روحمان با یادشان شاد شادی روحشان صلوات


:: موضوعات مرتبط: اخلاق اسلامی در جبهه , محبت و اخوت , عجائب و امدادهای غیبی , عشق و عرفان , خاطرات و داستان ها , وقایع و حوادث , مناطق حماسه ساز , سیره شهدا , نام آوران , تصاویر شهدا , عکس دفاع مقدس ,
:: برچسب‌ها: یاد یاران , عکس شهدا , عکس جبهه , فرهنگ جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 135
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : باز مانده
چهارشنبه 1392/10/25

از دست خط تان ، خط تان را شناختم ...

 


:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , معنویت و عبادت , توسل و مناجات , اخلاق اسلامی در جبهه , ایثار و فداکاری , مظلومیت و صبر , شجاعت و مقاومت ,
:: برچسب‌ها: فرهنگ جبهه , درس های جبهه , سیره شهدا ,
:: بازدید از این مطلب : 154
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 14
نویسنده : باز مانده
جمعه 1392/09/15

شهید همت


:: موضوعات مرتبط: معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , عشق و عرفان , سخنان شهدا , سرداران , در مسیر شهدا , تصاویر شهدا ,
:: برچسب‌ها: شهید همت , سخنان شهدا , سیره شهدا , درس های جبهه , فرهنگ جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 137
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : باز مانده
یکشنبه 1392/08/05

حجت الاسلام والمسلمین شهید محمد حسن شریف قنوتی

روحاني شهيد محمد حسن شريف قنوتي

 

اولين روحاني مجروح و اسير جبهه هاي حق عليه باطل، اولين روحاني شهيد جنگ ايران و عراق، اولين نماينده امام خميني(ره) كه در جنگ به شهادت رسيد، اولين فرمانده شهيد جنگ هاي چريكي و پارتيزاني، تشكيل دهنده گروه هاي مسلح به امر امام خميني(رحمه الله عليه) در سال 1342، اولين برگزاركننده تظاهرات در شهرستان بروجرد تا جايي كه به عنوان رهبر انقلاب بروجرد معرفي شد، اولين تشكيل دهنده ستاد پشتيباني از جبهه هاي جنگ و حمايت از جنگ زدگان در بروجرد، اولين ارسال كننده محموله هاي تداركاتي از بروجرد به مناطق جنگي به خصوص خرمشهر، اولين گروه اعزامي از بروجرد به خرمشهر جهت دفاع ازشهر، تشكيل اولين گروه مدافع به نام «لشكر الله اكبر» كه همراه برادران ارتشي و سپاهي به مدت 35روز در خرمشهر مقاومت كردند.

ولادت

تحصیلات

همکاری با شهید نواب صفوی

پیروزی انقلاب

دوران جنگ

شهادت

بازتاب شهادت


:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , ایثار و فداکاری , ولایت مداری , شجاعت و مقاومت , خاطرات و داستان ها , سیره شهدا , سرداران , شهدای روحانی , تصاویر شهدا ,
:: برچسب‌ها: سرداران , شهدای روحانی , زندگی نامه شهدا , شهید شریف قنوتی , فرهنگ جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 244
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : باز مانده
جمعه 1392/06/15
cf44d7975e6c.jpg
 
دفترچه یادداشت شهید16 ساله كه گناهان هر روزش رامینوشت:

گناهان یك هفته او به قرار زیر میباشد؛

شنبه:بدون وضو خوابیدم

1شنبه:خنده بلند در جمع

2شنبه:وقتی در بازی گل زدم احساس غرور كردم

3شنبه:نماز شب را سریع خواندم

4شنبه:فرمانده در سلام ازمن پیشی گرفت

5شنبه:ذكر روز رافراموش كردم

جمعه:تكمیل نكردن 1000 صلوات و بسنده كردن به 700صلوات

:: موضوعات مرتبط: معنویت و عبادت , توسل و مناجات , اخلاق اسلامی در جبهه , عشق و عرفان , خاطرات و داستان ها , سیره شهدا , در مسیر شهدا , عکس دفاع مقدس ,
:: برچسب‌ها: یاد یاران , فرهنگ جبهه , درس های جبهه , سیره شهدا ,
:: بازدید از این مطلب : 117
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : باز مانده
جمعه 1392/04/14

از شهدا بیامــــــوزیم

شهيد محمودي

ماه شعبان فرصتي طلايي براي آماده شدن در بزرگترين مهماني خداوند است،كه هنوز چند روزي از آن باقي است و مي توان در اين فرصت طلايي جسم و جان خود را براي ورود به بزرگترين مهماني خداوند آماده كنيم،ماهي كه فرصتي مناسب براي استغفار و انابه به درگاه خداوند متعال است و خوشا به حال آنان كه از فرصت هاي باقي مانده از اين ماه به بهترين شكل استفاده كنند تا با آمادگي كامل به مهماني خداوند متعال ورود كنند.

يكي از مهمترين اعمالي كه در ماه شعبان در روايات اسلامي توصيه و تاكيد شده است توبه و استغفار از گناهان و اشتباهات گذشته است،توبه اي كه ارزش بي حد و حصري براي آن در نظر گرفته شده است،چنانچه از امام هشتم علي بن موسي الرضا عليه السلام سوال شد،كه کدام دعا در ماه شعبان جایگاه بالایی دارد؟ ایشان در جواب پاسخ فرمودند:

«فَقَالَ الِاسْتِغْفَارُ إِنَّ مَنِ اسْتَغْفَرَ فِی شَعْبَانَ كُلَّ یَوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً كَانَ كَمَنِ اسْتَغْفَرَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ سَبْعِینَ أَلْفَ مَرَّةٍ قُلْتُ فَكَیْفَ أَقُولُ قَالَ قُلْ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ:«استغفار، همانا کسی که در ماه شعبان هر روز 70 مرتبه استغفار نماید همانند کسی است که در سایر ماه‌ها 70 هزار بار این ذکر را گفته باشد. کیفیت نقل آن نیز چنین می‌باشد: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ»[1]

چرا كه اين استغفار مي تواند زندگي ما را متحول و ما را به قله هاي پيروزي و موفقيت نزديك كند:«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً*یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْكُمْ مِدْراراً*وَ یُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهارا[نوح:10 تا 12]و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید كه او همواره آمرزنده است.*[تا] بر شما از آسمان بارانِ پى در پى فرستد.*و شما را به اموال و پسران، یارى كند، و برایتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پدید آورد»

استغفار يكي از سنت ها و روش هاي حسنه اي است كه مي توان آن را در وصيت نامه هاي شهدا و توبه نامه هايي كه از آنان به يادگار مانده است به خوبي مشاهده كرد ،توبه نامه هايي كه سراسر درس و عبرت است از گناهاني كه حتي به خيال ما هم خطور نمي كند كه در اين مقاله به يكي از آنها اشاره مي كنيم تا تلنگري باشد براي ورود به بزرگترين مهماني خداوند.

توبه نامه شهيد محمودي نوجوان 13 ساله اي كه 10 مورد آن انتخاب شده است تا با مطالعه آنها و كمي تامل،نامه اعمال يك ساله خود را بازنگري كنيم و راهي براي جبران آن بيابيم.

بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله :

از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم...

از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم....

از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم....

از این که مرگ را فراموش کردم....

از این که در راهت سستی و تنبلی کردم....

از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم.....

از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند....

از این که شب بهر نماز شب بیش تجملاتش فکر کردم..[2]

اميد است كه قدر روزهاي پاياني ماه شعبان را بيشتر و بيشتر بدانيم و با استغار و توبه روح خود را زلال و قلب خود را صيقل بدهيم تا بتوانيم بيش از ديگران از نعمت هاي مادي و معنوي ماه رمضان برخوردار شويم.

منبع:

[1]فضائل الأشهر الثلاثة، ص: 61

[2]قافله شهدا

 


:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , عشق و عرفان , آیات و روایات , خاطرات و داستان ها , سخنان شهدا , سیره شهدا , جوانان نسل سوم , در مسیر شهدا , عکس دفاع مقدس ,
:: برچسب‌ها: خاطرات شهدا , فرهنگ جبهه , درس های جبهه , اخلاق در جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 169
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : باز مانده
پنجشنبه 1392/03/09
 

انسان، از نظرعقلی با توجّه به راهنمایی هایی که مکتب به او انجام می دهد و اصول اخلاقی که از نظر عقل برای او پسندیده است، باید اصول اخلاقی برایش ملکه شود؛ یعنی خوش برخوردی ها در جهت مثبت و فریاد زدنها، داد و بیداد کردن ها، فحش و ناسزا گفتن ها ازجهت منفی.

 

بهتر این است که پنج دقیقه قبل از نماز وضو بگیرد و خود را آماده کند و تمام مسائلی را که در طی روز برایش گذشته، بررسی کند. اگر در جهت مثبت بوده که فبها المراد، ولی اگر در جهت منفی بوده، پس اراده کند که دیگر مرتکب این اصول غیراخلاقی نشود.

 

درست مانند کسی که تمرین خطاطی می کند و مرتباً تمرین می کند و مراقب است که خطش بهتر شود؛ اصول غیر اخلاقی نیز به همین صورت است.

 

پس باید مراقب باشد تا ضعف های گذشته را ترمیم کند و در جهت بهبود برآید. مسأله ی وظیفه؛ به طور مثال، برخورد با دیگران در رابطه با مشکلات .


:: موضوعات مرتبط: معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , سخنان ابرار , عکس دفاع مقدس , نام آوران ,
:: برچسب‌ها: ابوترابی , اسرا , اخلاق اسلامی , فرهنگ جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 151
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
شنبه 1392/03/04

 



تازه سنندج آزاد شده بود و هنوز پاکسازی کامل نشده بود. هر خانه‌ای، هر دریچه‌ای می‌توانست مخفی‌گاه و منظر دشمنی باشد که به سمتی نشانه رفته. نیروهای اسلام تازه، فرصت استراحت پیدا کرده بودند، با این حال هر آن، منتظر خبر تازه‌ای می‌شدند. ناگهان یکی از بچّه‌ها به مقر وارد شد و در حالی که نفس نفس می‌زد، گفت:

ـ یکی از زن‌ها تو یکی از خونه‌ها؛ موقع وضع حملشه، جرأت نمی‌کنن ببرنش بیمارستان.

حاجی؛ منتظر شنیدن بقیّه حرف‌ها نشد، فوراً از جا برخاست و رفت بیرون؛ حتّی محافظ هم با خودش برنداشت؛ یکراست سراغ خانه آن کُرد مسلمان رفت تا آن زن را با شوهرش به بیمارستان برساند.

وضعیت خیلی بحرانی بود، همه دلواپس بودیم و کاری جز انتظار کشیدن نداشتیم. حاجی که وارد شد همه تشویش‌ها و دلواپسی‌ها تمام شد دلواپسی نجات جان کودک و مادر، تشویش به خطر افتادن جان حاجی.

لبخند پیروزمندانه «حاجی» در هنگام وارد شدن به جمع نیروها؛ پاسخ همه سؤالات بچّه‌ها بود؛

ـ خطر پیش نیامد؟

ـ بچّه به دنیا آمد؟


:: موضوعات مرتبط: اخلاق اسلامی در جبهه , شجاعت و مقاومت , خاطرات و داستان ها , وقایع و حوادث , سیره شهدا , تصاویر شهدا , سرداران ,
:: برچسب‌ها: خاطرات جبهه , شهدا , سرداران , فرهنگ جبهه , درس های جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 116
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
جمعه 1392/02/27

فرمانده خاکی


:: موضوعات مرتبط: اخلاق اسلامی در جبهه , محبت و اخوت , خاطرات و داستان ها , سیره شهدا , تصاویر شهدا , سرداران ,
:: برچسب‌ها: فرهنگ جبهه , درس های جبهه , سرداران , عکس شهدا ,
:: بازدید از این مطلب : 119
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
پنجشنبه 1392/02/26

رنگ، تعلق است و بی‌رنگی در نفی تعلقات ...

اگر بهار ریشه در زمستان دارد و بذر حیات در دل برف است که پرورش می‌یابد،

یعنی مرگ آغاز حیاتی دیگر است و راه حیات طیبه اخروی؛

از قلل سپید و پربرف پیری می‌گذرد.

« مــوتــوا قبــل أن تـمـــوتـــوا »

یعنی منتظر منشین که مرگت در رسد؛ مرگ را دریاب؛

پیر شو پیش از آنکه پیر شوی، و پیری بی‌رنگی است ...

                                                   «شهید سید مرتضی آوینی»
 

:: موضوعات مرتبط: اخلاق اسلامی در جبهه , خاطرات و داستان ها , شعر و دلنوشته , جملات حماسی , سیره شهدا , در مسیر شهدا , زوار و زیارتگاهها و راهیان نور ,
:: برچسب‌ها: شهید آوینی , شهادت , عکس جبهه , راهیان نور , دلنوشته ,
:: بازدید از این مطلب : 155
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
یکشنبه 1392/02/22

راز خون را جز شهدا در نمی‌یابند.


گردش خون در رگ‌های زندگی شیرین است،

 

اما ریختن آن در پای محبوب شیرین‌تر است

و نگو شیرین‌تر، بگو بسیار بسیار شیرین‌تر است.
راز خون در آنجاست که همه‌ی حیات به خون وابسته است.
اگر خون یعنی همه‌ی حیات و از ترک این وابستگی دشوارتر

هیچ نیست، پس بیش‌ترین از آن کسی است که دست به

دشوارترین عمل بزند.


راز خون در آنجاست که محبوب، خود را به کسی می‌بخشد

که این راز را دریابد.


و آن کس که لذت این سوختن را چشید،

در این ماندن و بودن جز ملالت و افسردگی هیچ نمی‌یابد.

                                                       شهید سید مرتضی آوینی

blood-shahid_By-Shiawallpapers.jpg
 

:: موضوعات مرتبط: اخلاق اسلامی در جبهه , ایثار و فداکاری , شجاعت و مقاومت , جملات حماسی , سخنان شهدا , سیره شهدا , تصاویر شهدا , سرداران , نام آوران ,
:: برچسب‌ها: شهید آوینی , شهید , شهدا , عکس شهید ,
:: بازدید از این مطلب : 153
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
یکشنبه 1392/02/22

 

در آسمان کردستان بودیم و سوار بر هلی کوپتر

دیدم شهید صیاد مدام به ساعتشان نگاه می کردند

علت را پرسیدم ، گفتند: وقت نماز است

و همان لحظه به خلبان اشاره کردند که همین جا فرود بیا

تا نمازمان را اول وقت بخوانیم

خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست

اگر صلاح می دانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم

شهید صیاد گفتند: هیچ اشکالی ندارد!

ما باید همین جا نمازمان را بخوانیم

خلبان اطاعت کرد و هلی کوپتر نشست

با آب قمقمه ای که داشتند وضو گرفتیم

و نماز را به امامت ایشان اقامه کردیم...

 

... وقتی طلبه های شیراز از آیت الله بهاءالدینی درس اخلاق خواستند

ایشان فرمودند: بروید از صیاد شیرازی درس زندگی بگیرید

اگر صیاد شیرازی شدید ، هم دنیا را دارید و هم آخرت را...


:: موضوعات مرتبط: معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , سخنان شهدا , سیره شهدا , در مسیر شهدا , سرداران ,
:: برچسب‌ها: درس های جبهه , خاطرات شهدا , فرهنگ جبهه , سرداران شهید , معنویت و عبادت ,
:: بازدید از این مطلب : 149
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
یکشنبه 1392/02/22


واقعا چه زیباست

درخواست از خدایی که دستت را در راه او داده باشی

عمری را سپری کرده باشی و خودت را نیافته باشی

زندگی را در دنیا و زرق و برقش ندیده باشی

و از همه زیباتر اینکه خودت را در راه حق فدا کرده باشی

:: موضوعات مرتبط: معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , شعر و دلنوشته , در مسیر شهدا , عکس دفاع مقدس ,
:: برچسب‌ها: نماز در جبهه , درس های جبهه , معنویت در جبهه , عکس جبهه , فرهنگ جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 141
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
جمعه 1392/02/20

به خاکی بودن معروف بود ...


این اخلاق رو از لبنان و در کنار بچه های یتیم به ارث برده بود


برای ناهار دعوت شده بود به یکی از قرارگاه های زمان جنگ


خیلی خاکی و بدون تشریفات و محافظ اومده و نشست سر سفره


چند لحظه بعد از اینکه نشست یکی گفت :


ای بابا !! پس از وزیر دفاع کجا موند ؟!


با لبخند جواب داد شما شروع کنید ...

خدا رو خوش نمیاد رزمنده های اسلام معطل وزیر دفاع بشن


:: موضوعات مرتبط: اخلاق اسلامی در جبهه , ایثار و فداکاری , محبت و اخوت , خاطرات و داستان ها , سخنان شهدا , سیره شهدا , تصاویر شهدا , سرداران ,
:: برچسب‌ها: سرداران , شهدا , اخلاق در جبهه , فرهنگ جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 148
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
چهارشنبه 1392/02/18

شهید؛ تو بالا رفته ای من در زمینم

برادر رو سیاهم شرمگینم!

شهید عطری

تربت پاک این بسیجی شهید همیشه معطر به رایحه مشک است و این عطر همواره از مرقد او به مشام می رسد.

شهیدسید احمد پلارک در زمان جنگ فرمانده آر پی چی زنهاي گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول (ص) بود و در بسايري از مواقع در یکی از پایگاه هاي پشت خط به عنوان یک سرباز معمولی به رزمندگان كمك میکرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بوده و همواره بوی بدی بدن او را فرا می گرفت. تا اینکه در یک حمله هوایی هنگامی که احمد در حال نظافت بوده، موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود.
بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند، با تعجب متوجه می شوند که بوی گلاب از زیر آوار می آید. وقتی آوار را کنار میزدند با پیکر پاک این شهید روبرو میشوند که غرق در بوی عطر و گلاب بود.


:: موضوعات مرتبط: معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , عجائب و امدادهای غیبی , خاطرات و داستان ها , سیره شهدا , در مسیر شهدا , تصاویر شهدا , نام آوران ,
:: برچسب‌ها: خاطرات شهدا , سرداران شهید , شهدا , درس های جبهه , فرهنگ جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 155
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
چهارشنبه 1392/02/18


:: موضوعات مرتبط: معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , وصیت شهدا , سخنان شهدا , سیره شهدا , جوانان نسل سوم , جنگ نرم , در مسیر شهدا , تصاویر شهدا , نام آوران ,
:: برچسب‌ها: وصیت شهدا , فرهنگ جبهه , عکس جبهه , درس های جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 145
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
دوشنبه 1392/02/16

از كار بركنار شدم چون ...



چند روز بعد به همراه تعدادي از فرماندهان و همرزمانم جهت پاره اي از گزارش هاي منطقة غرب به تهران رفتم . من هميشه در اين گونه جلسات با تعدادي از فرماندهان منطقه و به خصوص بچه هاي سپاه شركت مي كردم . آن روز شهيد محمد بروجردي ، شهيد ناصركاظمي و چند نفر ديگر هم در جلسه شركت كرده بودند . مشاوران بني صدر (رييس جمهور وقت) شروع به بدگويي دربارة قرارگاه عملياتي غرب كردند . گزارش همة آن ها سر تا پا دروغ بود . با حرف هاي دروغي كه مي زدند ، كنترل از دست ما خارج مي شد . بني صدر به گفته هاي مشاورانش خيلي اهميت مي داد . متأسفانه به حرف بچه هاي سپاه هم گوش نمي كرد و بي اعتنا بود . دلم از جلسه خون شده بود . حرف هاي مشاوران بني صدر بد جوري ناراحتم كرده بود . آنان را آن قدر پست مي دانستم كه نمي توانستم در برابرشان دفاعي كنم . از همان جا بود كه همة اميدم از بني صدر (به عنوان رييس جمهوري) قطع شد . آن روز در آنجا جمله اي گفتم كه بعد ها ميان مسئولان مملكتي دهان به دهان گشت و معروف شد . اول دعاي امام زمان (عج) را خواندم . سپس گفتم :
آقاي رييس جمهور ! خيلي عذر مي خواهم كه اين صحبت را ميكنم . در جلسه اي به اين مهمي كه براي حفظ امنيت نظام جمهوري اسلامي تشكيل شده است ، يك بسم الله و يك آية قرآن خوانده نشد . من آنقدر اين جلسه را ناپاك و آلوده مي بينم كه احساس مي كنم وجود خودم نيز از اين جلسه آلوده مي شود . چاره اي ندارم جز اينكه يك راست از اين جا به قم بروم و با زيارت آنجا احساس كنم كه تزكيه و پاك شده ام . همة اينها بهانه بود تا فرمانده ي منطقة غرب را از من بگيرند و درست در شب بيست و نهم شهريور 1359 ( يك شب قبل از آغاز رسمي جنگ ايران از طرف بعث عراق ) به دستور آقاي بني صدر من از سمت خود ، بركنار شدم .


:: موضوعات مرتبط: معنویت و عبادت , توسل و مناجات , اخلاق اسلامی در جبهه , بصیرت و سیاست , محبت و اخوت , مظلومیت و صبر , شجاعت و مقاومت , خاطرات و داستان ها , سخنان شهدا , سیره شهدا , تصاویر شهدا , سرداران ,
:: برچسب‌ها: خاطرات شهدا , درس های جبهه , شهدا , سرداران ,
:: بازدید از این مطلب : 970
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
جمعه 1392/02/13

شهدا در روز مادر چه هدیه‌ای می‌دادند؟

 


مادر شهید مفقودالاثر «حمیدرضا مهرایی» می‌گوید: تولد حضرت زهرا(س) حمیدرضا با پول توجیبی‌اش برای من پارچه چادری خرید؛ چادر را سر کردم و پاره شده اما آن را هنوز هم یادگاری نگه داشته‌ام.

به گزارش جهان به نقل از فارس،‌ وقتی که قرار بود برای «مادر» هدیه‌ای بگیرند، با خواهرها و برادرها پول‌هایشان را جمع می‌کردند و می‌خریدند، از یک شاخه گل و یک جعبه شیرینی گرفته تا لباس و ظرف و ظروف و هر چیزی که مادرشان لازم داشت. آن روزها هم گذشت، این بار مادر بود که با تمام وجودش، عزیزترین‌هایش را به پروردگارش هدیه داد. در سالروز ولادت حضرت زهرا(س) و بزرگداشت روز زن، به سراغ مادران شهدا می‌رویم که امروز با یادآوری خاطره‌ای از «هدیه‌ای که شهدا برای مادر می‌گرفتند» لبخندی بر لبانشان نشست.

 
* چادری که هنوز نگه داشتم

 
مادر شهید مفقود «حمیدرضا مهرایی» می‌گوید: قدیم‌ها که روز مادر نمی‌گرفتند؛ اوایل که این قضیه مطرح شده بود، بچه‌ها می‌گفتند «مامان، پول بده برایت صابون یا جوراب بخریم» یک بار در تولد حضرت زهرا(س) حمیدرضا برای من پارچه چادری خرید و آورد؛ به او گفتم «این چیه؟» گفت «هدیه روز مادر» گفتم «تو که پول نداشتی؟» گفت «پول تو جیبی‌هایم را جمع کردم برای چنین روزی» آن چادر پاره شد اما آن را یادگاری نگه داشتم؛ یکبار دیگر هم یک دست بشقاب چینی گل سرخ برای من خریده بود که من آن را برای جهیزیه دخترم دادم.

 
* بچه‌های شهیدم باهم یک پارچه پیراهنی خریدند

 
مادر شهیدان «احمد، علی، یونس و محمد جوادنیا» می‌گوید: آن موقع‌ها بچه‌های شهیدم باهم پول می‌گذاشتند و هدیه می‌گرفتند؛ یادم است یکبار پارچه پیراهنی گران‌قیمت برایم گرفته بودند.

 
* جاروبرقی که داود خریده بود را یادگاری نگه داشتم

 
مادر شهیدان «داود، علیرضا و رسول خالقی‌پور» درباره هدیه فرزندان شهیدش می‌گوید: بچه‌های من هم مثل بچه‌های دیگر هر چیزی که لازم داشتم، می‌گرفتند؛ اولین هدیه‌ای که داود برایم گرفت، جارو برقی بود؛ الان هم آن جارو برقی را دارم البته زیاد کار نمی‌کند اما یادگاری نگه داشتم؛ خیلی هم از آن جارو برقی کار کشیدم. بیشتر وقت‌ها برایم کتاب می‌خریدند، آنها باهم هماهنگ می‌کردند که چه کتابی برایم بخرند، معمولاً کتاب‌های مذهبی بود و آنها را هنوز هم دارم. الان می‌خواهم برای هدیه روز مادر یک نگاه به من کنند.

 
* مادری که پیش فرزندانش است

 
با منزل شهیدان «محمدحسن، محمدابراهیم و محمدحسین طوسی» تماس گرفتیم اما مادر این شهدا به آرزویش رسیده و در کنار بچه‌های شهیدش است.

 
* راضی نبودم برایم هدیه‌ای بگیرد

 
شهید «محمدحسن صادقی» از شهدای عملیات «مرصاد» است؛ مادر این شهید می‌گوید: راستش را بخواهید نمی‌گذاشتم برای من هدیه‌ای بگیرند؛ می‌گفتم فعلا لباس دارم، وقتی پاره شد، برای آن موقع هم خدا بزرگ است.

 
* شهادت پسرم، هدیه‌ای که از او به یاد دارم

 
شهید «مسعود جوادی» از شهدای عملیات «کربلای 5» است و پیکرش مطهرش 10 سال بعد از انتظار مادر در قطعه 29 آرام گرفت؛ مادر آقا مسعود می‌گوید: هر چیزی که لازم داشتم می‌گرفتند؛ الان یادم نمی‌آید برایم چه می‌گرفت. اما شهادتش هدیه بزرگی برای من است.

 
* برایم لباس می‌دوخت

 
مادر شهید مفقود «اکبر منفرد» می‌گوید: پسرم آن موقعی که محصل بود در ایام تعطیلات تابستان در بازار هم خیاطی می‌کرد؛ معمولاً به من پول هدیه می‌داد؛ البته چون خیاطی بلد بود، برای من لباس می‌دوخت.

 
پسرم سرباز شهید است و 25 سال است که از او خبری ندارم؛ هر مادری دوست دارد در این ایام بچه‌اش در کنارش باشد؛ امروز به تمام مادران می‌گویم، بچه‌های خوبی تربیت کنند و تحویل جامعه دهند تا سربلند باشد.

 
* یک شاخه گل می‌دادند

 
همسر شهید سرلشکر «قنبر قنبرزاده» و مادر شهید سرتیپ خلبان «امیرهوشنگ قنبرزاده» می‌گوید: همسرم در جبهه جنوب به شهادت رسید؛ پسرم نیز شاگرد اول رشته خلبانی شد؛ آن موقع آقای خامنه‌ای رئیس جمهور بودند که به پسرم درجه دادند؛ او استاد خلبان شد و در حین انجام وظیفه در اول اردیبهشت 1372 به شهادت رسید و فرزند امیرهوشنگ یک روز بعد از شهادت پسرم، به دنیا آمد.

 
همسر و پسر شهیدم معمولاً در روز مادر یک شاخه گل با یک پاکت پول می‌دادند و می‌گفتند هر چه که دوست داری برای خودت بگیر. امروز بزرگترین هدیه امیرهوشنگ برای روز مادر، راهی است که او رفت.

 
* از لبنان برایم روسری و لباس ‌خریده بود

 
مادر شهید «یوسف رضایی‌مطلق» می‌گوید: یوسف پسر ارشدم است که در سال 1366 در ماووت عراق به شهادت رسید؛ آن موقع‌ها خیلی بحث روز مادر مطرح نبود اما وقتی پسرم حقوقش را از سپاه می‌گرفت، اول می‌آمد و مبلغی به من می‌داد. خیلی حرمت پدر و مادر را نگه می‌داشت.

 
گاهی که به لبنان می‌رفت، از آنجا برای من لباس و روسری هدیه می‌گرفت؛ بعضی وقت‌ها هم ظرف و ظروف می‌خرید؛ من هم وسایل خانگی را برای خودش نگه داشتم که قسمت نشد یک روز وسایل را در خانه دامادی‌اش ببینم.

 
این مادر شهید ادامه می‌دهد: اگر به عمق دفاع مقدس نگاه کنیم، مادران جنگ را اداره کردند؛ جوان‌هایی پرورش دادند که اسم آن بچه‌ها تن دشمن را به لرزه در می‌آورد؛ امروز مادران باید الگو گرفتن از حضرت فاطمه زهرا(س) بچه‌هایی تربیت کنند پاسدار اسلام و خون شهیدان باشند.

 
و اما مادران انتظاری که این روزها در قاب عکس بچه‌هایشان زمزمه می‌کنند: «ای کاش در روز مادر پلاک تو بدستم برسد ...


:: موضوعات مرتبط: معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , محبت و اخوت , خاطرات و داستان ها , سیره شهدا , خانواده ایثارگران , در مسیر شهدا ,
:: برچسب‌ها: خاطرات شهدا , درس های جبهه , فرهنگ جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 144
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
چهارشنبه 1392/02/11


¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤


داشـت محـوطـﮧ رو آب و جـارو مے کـرد.

بـﮧ زحمـت جـارو رو ازش گـرفتـم.

نـاراحـت شـد و گـفت :

بـذار خـودم جـارو کـنم ، ایـنجورے بـدے هاے درونـم هـم جـارو مـیشن

کـار هـر روز صبـحش بـود ،

کـار هـر روز یـﮧ فـرمـانـده لـشگر ...


ܓ❋ شهـیـد حـــ❤ــاج هـمـت


:: موضوعات مرتبط: اخلاق اسلامی در جبهه , خاطرات و داستان ها , سیره شهدا , تصاویر شهدا , سرداران ,
:: برچسب‌ها: خاطرات شهدا , سرداران , فرهنگ جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 116
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
سه شنبه 1392/02/10

ماجرای خواستگاری مخفیانه یک فرمانده از همسرش 

 

مادرم همیشه می‌گفت: این پسر شهید می‌شود و برای تو نمی‌ماند. حتی به خاطر مخالفت‌های ایشان بود که خانواده اسماعیل مرا مخفیانه از پدرم خواستگاری کردند.

 شهید اسماعیل دقایقی به سال 1333 در استان خوزستان و در شهر بهبهان به دنیا آمد.  وی پس از ورود به دبستان و پشت سر گذاشتن این مرحله و اتمام دبیرستان، در سال 1349 در کنکور هنرستان شرکت ملی نفت شرکت کرد و پس از قبولی، به ادامه تحصیل در آن هنرستان پرداخت. اسماعیل در همین هنرستان با محسن رضائی (فرمانده سابق کل سپاه) آشنا شد.

اسماعیل به خاطر مبارزات انقلابی‌ای که داشت در سال 1353 و پس از چند ماه از زندان آزاد شد. در پی همین اتفاق بود که  از هنرستان نیز اخراج شد، اما در همان سال در رشته آبیاری دانشکده کشاورزی «دانشگاه اهواز» قبول شد و پس از دو سال تحصیل در این رشته، دوباره در کنکور شرکت کرد و به دانشکده علوم تربیتی دانشگاه وارد شد.

وی در سال 1357 ازدواج کرد. شهید دقایقی در سال 1358با یک نسخه از اساسنامه جهاد سازندگی(سابق) که دانشجویان انجمن اسلامی دانشگاه‌ها آن را تنظیم کرده بودند؛ به «آغاجری» رفت و به اتفاق عده‌ای از دوستان، جهاد سازندگی را راه اندازی کرد.

هنوز چند ماه از فعالیتش در این ارگان نگذشته بود که طی حکمی(در اوایل مردادماه 1358) مسئول تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه« آغاجری» شد.

اسماعیل به دنبال شروع جنگ تحمیلی، به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ «لشکر92 زرهی اهواز» حضور یافت. در عملیات «فتح‌المبین» نیز در قرارگاه لشکر فجر با سردار شهید بقایی که در آن زمان فرماندهی قرارگاه فجر را به عهده داشت، همکاری کرد.

در سال 1362، مسئول راه‌اندازی دوره عالی مالک اشتر (ویژه آموزش فرماندهان گردان) شد. در زمان اجرای طرح مالک اشتر، عملیات خیبر در منطقه عملیاتی جزایر مجنون انجام شد و شهید دقایقی نیز با حضور در این نبرد فراموش نشدنی، فرماندهی یکی از گردانهای خط مقدم را به عهده داشت. بعد از عملیات خیبر به پشت جبهه بازگشت و دوره یاد شده را در تابستان 1363 به پایان رسانید.

وی پس از مدتی در لشکر 17 علی‌بن ابیطالب(ع) در کنار شهید «مهدی زین‌الدین» قرار  و با پذیرش مسئولیت طرح و عملیات لشکر به ادامه جهاد پرداخت.

شهید دقایقی هنگامی که فرماندهی«تیپ 9بدر» را پذیرفت، گردان «احرار» را از میان اسیران عراقی تشکیل داد. آنها به رغم آنکه اسیر بودند، با علاقه و اشتیاق در این گردان با ارتشی که خودشان سال‌ها در آن ارتش بودند، می‌جنگیدند و بسیاری از آنها هم به شهادت رسیدند. اسماعیل دقایقی سرانجام در 28 دی ماه 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.

آنچه پیش روی شماست گفت و گویی است با خانم طیبه همراهی همسر شهید دقایقی که از دوران زندگی با اسماعیل می‌گوید:

شهید اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر بدر(نفر وسط)

ادامــــــــه مطــــــلب را ببیـــــــــــــنید


:: موضوعات مرتبط: معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , بصیرت و سیاست , شجاعت و مقاومت , سیره شهدا , در مسیر شهدا , تصاویر شهدا , سرداران ,
:: برچسب‌ها: خاطرات شهدا , زندگی نامه شهدا , سرداران , درس های جبهه , عکس شهدا ,
:: بازدید از این مطلب : 870
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
جمعه 1392/02/06

شربت شهادت

شربت شهادت

حاجي بخشی تعریف میکنه و میگه : اولين "شربت شهادت" را در جبهه درست کردم، به همه از اين شربت مي دادم اما خودم نخوردم." يک بار يک ظرف بزرگ شربت درست کرديم و اسمش را گذاشتيم شربت شهادت. شربت آبليمو بود. اما به اسم شربت شهادت، پارچ پارچ مي ريختيم و بچه ها هم دور ما جمع شده بودند و مي خوردند. شعار هم مي داديم. ما شاء الله/حزب الله... خلاصه هر کس از اين شربت شهادت مي خورد شهيد شدنش حتمي بود ؛ دير و زود داشت اما سوخت و سوز نداشت. از قضا هر کس يک ليوان خورد شهيد شد. من خودم از آن نخوردم، . سر گرم شعار دادن بودم يعني آن قدر شلوغ پلوغ بود که يادم رفت. حاج رضا دستواره شهيد شد. چراغي شهيد شد. خيلي کسان ديگري بودند که از آن شربت خوردند و شهيد شدند، حتي پسر خودم؛ اما من نخوردم. نمي دانم چه شد که خودم از آن شربت نخوردم."

                                                                      خاطرات حاجی بخشی ص 103


:: موضوعات مرتبط: اخلاق اسلامی در جبهه , محبت و اخوت , خاطرات و داستان ها , سیره شهدا , عکس دفاع مقدس , نام آوران ,
:: برچسب‌ها: خاطرات جبهه , درس های جبهه , شهدا , فرهنگ جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 234
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
جمعه 1392/02/06
مرا بالی است از پرواز مانده

قدمهایی است در آغاز مانده


شهـــیدان دستهایم را بگیرید

منــــم هــمراه از ره بازمانده



شهید تورجی زاده در حال بستن سربند به پیشانی شهید سید رحمان هاشمی
دو دوستی که صیغه اخوت خونده بودن و تا آخرش برادر موندن ...


:: موضوعات مرتبط: اخلاق اسلامی در جبهه , محبت و اخوت , خاطرات و داستان ها , شعر و دلنوشته , سیره شهدا , تصاویر شهدا ,
:: برچسب‌ها: یاد یاران , درس های جبهه , شهدا , خاطرات جبهه , عکس جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 888
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : باز مانده
پنجشنبه 1392/02/05

به مادرقول داده بود حتما برمی گرده ، وقتی مادر تن بی سر فرزندش رادید
لبخندتلخی زدو گفت :
"پسرم سرش میرفت قولش نمیرفت."

:: موضوعات مرتبط: اخلاق اسلامی در جبهه , خاطرات و داستان ها , سیره شهدا , خانواده ایثارگران , تصاویر شهدا ,
:: برچسب‌ها: یاد یاران ، خاطرات شهدا ، عکس جبهه , درس های جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 138
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
سه شنبه 1392/02/03

 

شهید از زبان همسر شهید:

برخورد اولی که با ایشان داشتم، تمام مسائل را برای من گفته بود. او می‏گفت: «انتهای راه من شهادت است. اگر جنگ هم تمام شود و من شهید نشوم هرکجا که جنگ حق علیه باطل باشد، آنجا می‏روم تا شهید شوم.» مشکلات نبودن در خانه را چون قبلا برایم گفته بود، پذیرش و تحمل آن برای من راحت‏ بود. برای این‏که سراپا محبت ‏بود. دوست داشت همه از دستش راضی باشند. با این وجود هیچ‏گونه وابستگی به خانه نداشت.»


:: موضوعات مرتبط: معنویت و عبادت , اخلاق اسلامی در جبهه , محبت و اخوت , شجاعت و مقاومت , خاطرات و داستان ها , سیره شهدا , خانواده ایثارگران , سرداران ,
:: برچسب‌ها: یاد یاران ، خاطرات شهدا ، سرداران شهید ، شهید ,
:: بازدید از این مطلب : 652
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
سه شنبه 1392/02/03
شهید سید مرتضی آوینی :
... وقتی از این كانال كه سنگرهای دشمن را به یكدیگر پیوند می داده اند بگذری، به «فرمانده» خواهی رسید، به علمدار. او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت. چه می گویم! چهره ریز نقش و خنده های دلنشینش نشانه بهتری است. مواظب باش، آن قدر متواضع است كه او را در میان همراهانش گم می كنی. اگر كسی او را نمی شناخت، هرگز باور نمی كرد كه با فرمانده لشكر مقدس امام حسین (ع) روبه روست..
*******
التماس دعا فرمانده
221231247159163205341214021523836115183242110.jpg

:: موضوعات مرتبط: اخلاق اسلامی در جبهه , ایثار و فداکاری , محبت و اخوت , شجاعت و مقاومت , جملات حماسی , سیره شهدا , تصاویر شهدا , سرداران ,
:: برچسب‌ها: راه شهدا ، یاد یاران ، اخلاق اسلامی ,
:: بازدید از این مطلب : 195
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
جمعه 1392/01/30

تک تیر انداز خودی را صدا زدم،

گفتم: اوناهاش،اونجاست،بزنش.


اسلحه اش را برداشت،نشانه گرفت،نفسش را حبس کرد


ولی ناگهان اسلحه اش را پایین آورد!


لحظه ای بعد دوباره نشانه گرفت و شلیک کرد.


گفتم: چرا بار اول نزدی؟؟


.

.

به آرامی گفت: «داشت آب می خورد»

یا حســـــــــــــین ...


:: موضوعات مرتبط: اخلاق اسلامی در جبهه , محبت و اخوت , خاطرات و داستان ها , بسیج و سپاه ,
:: بازدید از این مطلب : 147
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : باز مانده
پنجشنبه 1392/01/01

نوروز در جبهه


نوروز و ایام عید که می شد- در شرایط عادی جبهه و جنگ – تا پنج روز از صبحگاه خبری نبود. عیدی بچه ها، سکه های یک تا پنجاه ریالی و اسکناسهای صد تا هزار ریالی متبرک به دست امام(ره) بود؛ همچنین پولهایی که یادگاری نوشته خود بچه ها یا فرماندهان بود.غذاهای این ایام بهترین غذاها بود و پذیرایی با میوه و شیرینی در همه جا دایر. در کنار همه این نعمتها، مراسم جشن و سرور بود؛ تئاترها و نمایشنامه های نشاط آور که بچه ها خود تهیه و اجرا می کردند و نمایش فیلمهای سینمایی که زحمت تدارک آنها را نیروهای واحد تبلیغات می کشیدند.

در این ایام بچه ها راه می افتادند برای عرض تبریک از محل فرماندهان شروع می کردند و بعد به سنگرهای مجاور می رفتند در حالی که همه با هم می گفتند: برادرا، برادرا عید شما مبارک. اهل سنگر هم جواب می دادند، یا به شوخی چیزی می گفتند و از میهمانان دعوت می کردند به داخل سنگر آنها بروند و پذیرایی بشوند.



هفت سین جبهه

سنت "هفت سین" چیدن در سفره شب عید را بعضی حفظ کرده بودند منتها با صبغه جنگی آن. مثل هفت سین گردان تخریب لشکر 27 که عبارت بود از:1-مین سوسکی 2- مین سبدی 3- سیم تله 4- سیم چین 5 - سیم خاردار 6 - سرنیزه 7- سی چهارC4)) نوعی خرج و مواد منفجره غیر حساس، سوزن اسلحه، سیمینوف، سمبه و سنگر را هم به عنوان مواردی از هفت سین ذکر کرده اند که در واحدهای دیگر معمول بوده است.



سفره هفت سین منطقه عملیاتی خیبر _ سال 63

 


:: موضوعات مرتبط: درس های جبهه , اخلاق اسلامی در جبهه , محبت و اخوت , سرگرمی ها ، طنزها و شوخی ها , خاطرات و داستان ها , وقایع و حوادث , عکس دفاع مقدس ,
:: برچسب‌ها: فرهنگ جبهه ، یاد یاران ، خاطرات ، عکس جبهه ,
:: بازدید از این مطلب : 203
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
نگاهم " یـــــاد یـــــــاران " کـرده اینک دلمـــ ســـر در گـریــــــبان کرده ا ینک غمـــ و فریــــاد من از این و آن نیست دلم " یـــاد شـــــهیدان " کـــرده اینک ===================== چه بسیار فرق است بین " یا حسین " گفتن و " با حسین " بودن ! همۀ کوفیان " یا حسین " گفتند اما اندکی از آنان " با حسین " ماندند ... و عاقبت بجای حسین ، سرش را بالا بردند...
منو اصلی
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه