فتح المبین عملیات تاریخی چرا؟
اشاره:
عملیات فتحالمبین یکی از عملیاتهای بزرگ دوران هشت سال دفاع مقدس است که در سال دوم جنگ، در غرب رودخانه کرخه توسط فرماندهان و رزمندگان اسلام طراحی و با موفقیت اجرا شد. مجموعهای از حوادث و شرایط همراه با ابعاد، کیفیت و پیآمدهای عملیات فتحالمبین موجب گشت تا همواره از این عملیات به عنوان یک رویداد تاریخی و حماسهای بزرگ یاد شود؛ نکتهای که علاوه بر فرماندهان و کارشناسان داخلی مورد اعتراف شخصیتها و فرماندهان عراقی و همچنین کارشناسان خارجی جنگ ایران و عراق نیز قرار گرفته است. پرسش اساسی این است که چرا عملیات فتحالمبین به یک رویداد تاریخی و یک حماسه بزرگ تبدیل شد؟
پرسش فوق همراه با سؤالات مهم دیگری مانند: دلایل طراحی عملیات در آن مقطع - حدود 20 ماه پس از آغاز جنگ - ، اهمیت و ضرورت انجام عملیات، آثار و کارکردهای عملیات و ضرورتهای مطالعه و بررسی آن، مجموعه سؤالاتی هستند که در سخنرانی سردار سرلشکر پاسدار غلامعلی رشید - جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح - به طور اجمالی به آن اشاره شده است.
مقـــدمه
مجموعهای از حوادث دوران جنگ تحمیلی حتی برای کسانی که جزء حماسهسازان آن دوران بودهاند، بسیار متأثر کننده است؛ چرا که این جنگ از نظر تاریخی جزء بیسابقهترین جنگهایی بوده که ملت ایران در 300 سال گذشته متحمل شده است. در دوران جنگ تحمیلی بین دو سه میلیون رزمنده ایرانی در مدت هشت سال با ارتش سراسر مسلح و مجهز عراق جنگیدند. ملت ایران در این جنگ طعم شیرین دفاع از تمامیت ارضی و منافع ملی کشور را با وجود تمامی سختیها و مشقتهای آن چشید. از نظر گستردگی پنج تا شش استان از ایران و هفت تا هشت استان از کشور عراق همراه با نبردها، ناوها و قایقها در بخش بزرگی از خلیج فارس و نیز استفاده از انواع موشکها و هواپیماهای جنگی فضای جغرافیایی بسیار بزرگی را به خود اختصاص داد.
از نظر بینالمللی نیز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سالهای پایان دوران جنگ سرد اتفاق افتاد؛ دورانی که رقابت دو بلوک شرق و غرب موجب ایجاد فضاهای ژئوپلیتیکی حساسی شده بود. در این دوران قدرتهای بزرگ با حمایت از یک طرف جنگ، در صدد توسعه حوزه منافع حیاتی خود برآمدند. با نگاهی به برخی از جنگهای این دوره مانند جنگ ویتنام، جنگ دو کره و جنگ اعراب و اسرائیل مشاهده میشود که هر کدام از قدرتهای بزرگ از یک طرف جنگ حمایت کردهاند، اما در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میبینیم که هر دو ابرقدرت شرق و غرب و همه قدرتهای بزرگ دیگر به حمایت از عراق برخاستند و مردم ایران تنها با اتکال به خداوند، رهبری و ایمان به دفاع از سرزمین خود پرداختند و این نیز یکی از ویژگیهای هشت سال دفاع مقدس میباشد.
پرسش اساسی که در آستانه سالگرد این عملیات پیش روی قرار دارد، این است که چرا عملیات فتحالمبین به یک رویداد تاریخی و یک حماسه بزرگ تبدیل شد؟ البته این سؤال را میتوان برای سایر عملیاتهای بزرگ نیز مطرح ساخت. اساساً چه نیازی به بزرگداشت این عملیاتها وجود دارد؟ کارکرد این عملیاتها چیست؟ برای استفاده از تجربهها و دستآوردهای مهم این عملیاتها چه تلاشهایی صورت گرفته و میگیرد؟ پاسخ به این پرسشها بیش از هر چیز مستلزم بررسی و مطالعه عمیق حوادث جنگ میباشد.
بُعد نظامی عملیات
سادهترین عبارتهایی که در مورد عملیات فتحالمبین بیان میشود این است که "عملیات خیلی بزرگی بود". "بزرگترین عملیات در دو سال اول جنگ بود". و ... اما عمق بخشیدن به مسئله ایجاب مینماید تا پرسشهای اساسی و مهمتری را مورد توجه قرار دهیم. تنها با پاسخ به این پرسشهاست که میتوان ابعاد و و کارکردهای آن را روشن ساخت. برخی از این پرسشها عبارتاند از: چرا سرزمینهای اشغالی غرب کرخه باید پس از حدود بیست ماه از سپری شدن زمان جنگ، در این عملیات آزاد شوند؟ آیا نیروهای مسلح ایران قبل از این عملیات توان آزادسازی این سرزمینها را داشتند؟ اگر داشتند، چرا صبر کردند؟ آیا قبل از فتحالمبین، عملیات دیگری هم برای آزادسازی این مناطق صورت گرفته بود؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا موفق به آزادسازی نشدند؟ پرسشهای زیادی در کنار این پرسشها مطرح است که تنها با پاسخ دادن به آنها بزرگی و عظمت عملیات فتحالمبین از بُعد نظامی مشخص میشود.
به عبارت دیگر سؤالاتی از این قبیل بیانگر این مسئله است که اجرای عملیات فتحالمبین از وقوع تحولی بزرگ در سال دوم جنگ حکایت دارد. اجرای موفقیتآمیز عملیات فتحالمبین در دومین سال جنگ در حالی صورت گرفت که نیروهای مسلح کشور تا کنون قادر به ایجاد بازدارندگی در مقابل دشمن نشده بودند. دشمن حدود 20 هزار کیلومتر از سرزمین ایران را به اشغال درآورده بود و پیروزی نظامی ایران در عملیات فتحالمبین پس از یک سری عملیاتهای ناموفق، ناکامیها و شکستها بوده است.
قبل از فتحالمبین عملیاتهای بزرگی انجام شد، اما به موفقیت نرسیدند. به نظر میرسد با بررسی این شکستها، راز موفقیت عملیات فتحالمبین کشف شود.
شعار معروف "زمین میدهیم و زمان میگیریم" استراتژی آن دوران بود. بنیصدر که در آن زمان رئیس جمهور کشور بود و فرماندهی کل نیروهای مسلح را نیز در اختیار داشت با این طرز تفکر و یک ماه پس از تجاوز صدام به کشور، ادعا کرد که در منطقه غرب کرخه با دو لشکر به نیروهای عراق - که در آن زمان دو لشکر بیشتر نبودند - حمله کرده و این مناطق را آزاد میکند. اما همانطور که مشاهده میشود، در سال اول جنگ دست نیروهای مسلح کشور به خاکریز عراقیها هم نرسید. بنیصدر در سال اول جنگ چهار عملیات انجام داد و خداوند توفیق پیروزی را در هر چهار عملیات از وی گرفته بود. تجزیه و تحلیل علل ناکامی تلاشهای بنیصدر برای آزادسازی مناطق اشغالی بسیار مهم است.
پیروزی در عملیات فتحالمبین به منزله ظهور قدرت دفاعی جدید بود. در این عملیات ما شاهد بروز تحول در تفکر دفاعی، ماهیت، روش و نوع فرماندهی و کنترل و تاکتیکها هستیم. بدیهی است بررسی دقیق آنها از حوصله این گفتار خارج است و به فرصت دیگری موکول میگردد.
بعد امنیت داخلی عملیات
عملیات فتحالمبین از بعد شرایط سیاسی داخلی کشور نیز حائز اهمیت فراوان است. کشور قبل از آغاز جنگ دچار چالشهای سیاسی و امنیتی شده بود. گروههای متعدد و معاند با انقلاب اسلامی با پشتیبانی بیگانه نسبت به ایجاد بیثباتی و ناامنی در بسیاری از نقاط کشور اقدام میکردند. همزمان با وقوع این تحولات سیاسی در داخل کشور بود که تجاوز دشمن از خارج هم آغاز شد.
بنابراین عملیات فتحالمبین را نه تنها باید پیروزی انقلاب نوپای اسلامی در برابر دشمن خارجی، بلکه به عنوان آغاز پایداری سیاسی و تامین ثبات در داخل قلمداد کرد. جا دارد این نوع کارکرد عملیات فتحالمبین مورد بررسیهای جامعتری قرار گیرد و با تأکید بر این تغییر سیاسی - اجتماعی تبیین شود.
بعد منطقهای و جهانی عملیات
تأثیرات سیاسی - نظامی عملیات فتحالمبین به خصوص در سطح منطقهای و بر تصمیمگیریهای بَعدی عراق کلیه معادلات و محاسبات از پیش تعیین شده دشمن را به هم ریخت. تأثیرات منطقهای آن به حدی بود که رئیس استخبارات عراق - که چند سال بعد از جنگ و در دوران حاکمیت صدام به اروپا پناهنده شد - در کتاب خود اعتراف میکند: "بزرگترین عملیاتی که کمر ارتش عراق را شکست، عملیات فتحالمبین بود." وی تأکید میکند که "این عملیات از نظر فیزیکی از چنان گستردگی برخوردار بود که به ارتش عراق ضربه سنگینی وارد شد و دیگر قادر به ایستادگی نبود."
همچنین کارشناس یهودی الاصل جنگ ایران و عراق نیز مینویسد: عملیات فتحالمبین خفتبارترین شکست را از آغاز جنگ، نصیب ارتش عراق کرد.
بُعد معنوی و روانی عملیات
بُعد چهارم عملیات فتحالمبین که باید مورد توجه قرار گیرد، ایمان و تکلیف الهی است. البته ویژگی مهم دوران دفاع مقدس در همین نکته نهفته است. الگوی تفکر و رفتار رزمندگان، شهدا و ایثارگران به عنوان یک فرهنگ ارزشی - حماسی در تاریخ ثبت شد.
این الگو بیانگر نقش بیبدیل ایمان، روحیه فداکاری، خلاقیت و ابتکار عمل است که این فرهنگ برای همیشه در تاریخ ملت ایران الهامبخش خواهد بود.
سال اول و دوم جنگ هم باید از همین بعد مقایسه شود. با مقایسه تفکر، مدیریت و رفتار نیروهای مسلح در این دو سال مشاهده میشود که تحول بزرگی در همه امور و بنیانهای جبهههای جنگ ایجاد شده است. فرهنگ و ادبیات جبهه و مقاومت، اندیشه و تفکر نظامی، تاکتیکها، رفتار فردی رزمندگان و اسامی و عنوانهای مورد استفاده برای مقرها، گردانها، کدها، رمزها، نقشهها و کالکها همه و همه در این دوره متحول شدند. به عنوان مثال اسامی مبارکی مانند بلال، عمار، یاسر و ... از سال دوم مورد استفاده قرار میگیرند. نباید فراموش کرد که اسامی و عناوین در حقیقت بیانگر طرز تفکر انسانهایی است که در یک محیط جغرافیایی زندگی میکنند.
متاسفانه در سال اول جنگ هیچ مفهوم و اسمی که بار معنوی و اعتقادی داشته باشد مورد استفاده قرار نمیگیرد. در این دوره تنها بر ابزار متکی بودند و "انسان مومن" نقش نداشت و برتری را در داشتن ابزار و سلاح بیشتر میدانستند.
البته امام (ره) به این اندیشه که در استراتژی "دادن زمین در برابر گرفتن زمان" تبلور یافته بود تعرض کردند و جنگ را تکلیف الهی دانستند. بنابراین در عملیات فتحالمبین باید گفت که خداوند دشمن را مرعوب ساخت. خطبه 56 نهجالبلاغه اینگونه میفرماید: "و لقد کنا مع رسولالله اباونا و ابنائنا و اخوانه و اعمالنا فلما رای الله الکتبت صدقنا انزل بعدونا البکت و انزل علینا النصر ..." حضرت علی(ع) در این خطبه اصحاب پیامبر را توصیف میفرماید. ترجمه بخشی از آن این است که: "ما در حضور رسول خدا بودیم. پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود را میکشتیم و این جنگ و کشتار با نزدیکترین اشخاص، جز بر ایمان، تسلیم و کوشش ما در جهاد با دشمن نمیافزود.... وقتی که خداوند صدق و خلوص ما را دید، دشمن ما را به ذلت و خواری نشاند و پیروزی را بر ما فرستاد ..." پیروزی عملیات فتحالمبین در همین نکته نهفته است؛ چرا که تمامی امور و فعالیتها در جبهه متحول شد. ایمان و تقوا محور کار رزمندگان شد. ارتش ما از این پس جان تازهای گرفت. "ابزار محوری" کنار گذاشته شد و "خدا محوری" و "انسان با ایمان" جایگزین آن شد. در عملیات فتحالمبین بود که امام(ره) پیام دادند که "من بر دست و بازوی شما رزمندگان بوسه میزنم."
قبل از انجام عملیات فتحالمبین، عملیاتی به نام طریقالقدس انجام شد. بعد از عملیات طریقالقدس برخی فرماندهان لشکرها و تیپها دچار تردید شدند. خدمت برادر محسن رضایی آمدند و گفتند که دیگر نمیخواهند مسئولیت داشته باشند، و از این پس همچون نیروهای تکور و رزمنده ساده خواهند جنگید. چرا که شاهد به شهادت رسیدن رزمندگان در این عملیات بودند.
برادر رضایی موضوع را در محضر امام(ره) مطرح کردند و امام در پاسخ پیام دادند: "به راه خود ادامه دهید و چه کشته شوید و چه زنده بمانید، شما پیروزید. بروید خدا را شکر کنید که اسامی تکتک شما را از روز ازل در لوح محفوظ الهی ثبت کردهاند. خدا شما را انتخاب کرده است."
بُعد جغرافیایی منطقه
در اینجا لازم است در مورد جغرافیای منطقه و وضعیت نظامی دو طرف قبل از انجام عملیات فتحالمبین نکاتی ذکر شود. ذکر این شرایط از آن جهت اهمیت دارد که فرماندهان و رزمندگان اسلام تنها با تکیه بر خلوص، ایمان، رهبری امام و داشتن روحی بزرگ عملیات را طرحریزی کردند و اگرچه مضطرب بودند اما به خداوند امید داشتند. منطقه عملیات فتحالمبین مثلثی است به وسعت سه هزار کیلومتر مربع در غرب رودخانه کرخه که قاعدهاش از چزابه تا بیات است و دو ضلع دیگر آن یکی متکی بر رودخانه کرخه در شرق و ضلع دیگر آن بر ارتفاعات بلند تیشهکن، دالپری و سیپتون است. عراقیها با 100 کیلومتر پیشروی به داخل خاک ایران، این منطقه را به مدت 18 ماه در اشغال خود داشتند. زمین این منطقه دارای سه نوع عارضه است: دشت، کوهستان و تپه ماهور. بنابراین دشمن با توجه به موقعیت، وسعت، عوارض حساس منطقه و 18 ماه حضور و ناتوانی نیروهای مسلح ایران در بازپسگیری این مناطق در سال اول جنگ، دچار باورهای غلطی شده بود. امکانات دشمن شامل 8 تیپ زرهی، 1200 دستگاه تانک، 6 تیپ مکانیزه، 1100 دستگاه نفربر، 20 تیپ پیاده و 15 گردان توپخانه بود. استعداد نفرات دشمن 70 هزار نفر بود که توسط هواپیما و هلیکوپتر نیز پشتیبانی میشدند. بدیهی است حمله به چنین دشمنی دشوار بود. ارتش عراق 18 ماه فرصت داشت تا در این سرزمین تمام نقاط ضعف خود را بپوشاند.
در مقابل ما باید شرایط زمین و ارتش عراق را در منطقه شناسایی میکردیم، طرحریزی میکردیم، نوع تاکتیکها و شیوه رزم خود را معلوم میکردیم و حداقل 100 هزار رزمنده را در یک حرکت و عملیات هماهنگ و در یک روز و یک ساعت به حرکت در میآوردیم.
ارتش و سپاه مجموعاً با 24 تیپ در مقابل 35 تیپ دشمن قرار داشتند. مشاهده میشود که قدرت آتش ما نسبت به دشمن 1 به 20، نفربر 1 به 10، و تانک 1 به 5 بود. به طور کلی امکانات و تجهیزات ارتش عراق بسیار زیاد بود.
دشمن در 28/12/1360 قبل از عملیات فتحالمبین با استعداد 10 تیپ به بخشی از منطقه - از مقابل رادار تا رقابیه و میشداغ - حمله کرد. این حمله از این جهت اهمیت داشت که دشمن قصد داشت سازمان ما را در این منطقه به هم بریزد و بدین ترتیب میتوانست در سرنوشت عملیات فتحالمبین نقش منفی داشته باشد. البته با یاری خداوند و تدابیر امام(ره) و همت و تلاش رزمندگان و فرماندهان - اگر چه تلفاتی بر نیروهای ما وارد شد - اما عملیات در زمان مقرر با رمز مبارک یا زهرا(س) انجام شد.
البته فرماندهان قرارگاههای نصر، فجر، قدس و فتح - که چهار قرارگاه ما در این عملیات بودند - پس از این حمله عراق، با حضور در قرارگاه کربلا از برادر محسن رضایی - فرمانده وقت کل سپاه - فرصت یک ماهه برای کسب آمادگی مجدد خواستند. این موضوع فشار روحی سنگینی بر فرماندهان وارد ساخت. عدهای پیشنهاد کردند که برادر رضایی جهت استخاره و تصمیمگیری به محضر امام(ره) در تهران برود. فرصت هم نداشتیم، چرا که حداکثر تا دو شب دیگر باید حمله میکردیم. با توجه به این فرصت اندک و اینکه امکان مسافرت از راه زمینی - اتومبیل یا قطار - نبود یک خلبان نیروی هوایی ارتش به نام سرهنگ حقشناس - خدا رحمتش کند، بعدها شهید شد - که در قرارگاه حضور داشت و رابط قرارگاه ما با نیروی هوایی بود، اعلام آمادگی کرد که برادر محسن را با هواپیمای جنگی اف 5 - به تهران منتقل نماید. آقای رضایی هم تصمیم گرفت که با وی برود. انسان برای اولین بار اگر بخواهد سوار هواپیمای جنگی بشود - که سرعتش بیشتر از هواپیمای مسافربری است و جثه سبک و ورزیده جنگی دارد - خیلی بر جسم وی فشار وارد میشود. به هر حال سوار شدند. 20 تا 25 دقیقه طول میکشد که به تهران میرسند. وضو میگیرند و به خدمت امام(ره) میرسند و میخواهند برای تعیین تکلیف استخاره کنند و تصمیم بگیرند. امام(ره) تامل میفرمایند و میگویند: "نیازی به استخاره نیست اگر بررسی کردهاید و همه جوانب امر را دیدهاید و طرح خود را آماده کردهاید، توکل کنید به خدا، انشاءالله پیروزید. اگر خود شما خواستید در قرارگاه تفالی بزنید و طلب خیری کنید، بعد از تصمیمگیری اشکال ندارد." (نقل به مضمون) آقا محسن با همان هواپیمای جنگی برگشت و همه ما دوباره در قرارگاه دور ایشان جمع شدیم.
فرماندهان گوش میدادند که نتیجه رفت و آمد چه شد، آقا محسن نقل کرد: امام(ره) حاضر نشدند استخاره کنند و رهنمودهایی ارائه فرمودند بر همین اساس تصمیم قطعی گرفته شد و برادر محسن رضایی تاکید کرد که: آماده شوید که تا دو شب دیگر به دشمن حمله میکنیم و به یاری خدا پیروز میشویم. همه فرماندهان طرحها و نیروهای خود را بر مبنای شناساییهای صورت گرفته و کسب اطلاعات دقیق از زمین و دشمن سازماندهی کرده و امکانات و نیروها را تا آنجایی که مقدور بود گردآوری کردند. پس از صحبتهای برادر محسن رضایی با این حسن ختام که "انشاءالله متکی بر ایمانهای الهی و روحهای بزرگ شما فرماندهان، با نام و یاد خدا پیروز میشویم"، فرماندهان همگی به طرف یگانها، قرارگاهها، لشکرها، تیپها و گردانهایشان رفتند. من که خود در آن زمان به عنوان معاون عملیات قرارگاه مسئولیت داشتم مشاهده کردم که برادر محسن وضو گرفت، دو رکعت نماز خواند و قرآن را باز کرد، باور کردنی نبود سوره فتح آمد. از شدت شوق و ذوق، اشک در چشمان ایشان و همه ما جمع شد، آیات 18 و 19 سوره فتح آمد که میفرماید:
"لقد رضی الله عن المومنین اذ یبایعونک تحت الشجره فعلم ما فی قلوبهم فانزل السکینه علیهم و اثابهم فتحاً قریباً (18) و مغانم کثیره یاخذونها و کان الله عزیزاً حکیما(19)
بدین ترتیب خداوند، عملیات فتحالمبین را تائید و تصویب کرد و اذن داد که رزمندگان اسلام بر اشغالگران و متجاوزان حمله کنند. خوش به حال آن رزمندگان و خوش به حال شهدای عظیم عملیات فتحالمبین. روحشان شاد.
سایت نگین ایران - به قلم غلامعلی رشید